اصلاح الگوی مصرف علی اصغر ترکاشوند
اصلاح الگوی مصرف
مفاهیم وشیوه های اثر گذاری بر مخاطب
به کوشش:علی اصغر ترکاشوند
تاریخ اجراء:آذرماه 1388
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول:کلیات
مفهومشناسی مصرف
جنبه های مثبت و منفی مصرف
مبنای مصرف در فرهنگ اسلام
1.بهره بردن از نعمتهای الهى
2- اعتدال و میانهروى
3-پرهیز از اسراف و تبذیر
معنای صرفه جویی
فصل دوم:نمونه هایی از مصادیق مصرف نادرست
فصل سوم:پی آمد های روند مصرف گرایی در کشور
1- وابستگی اقتصادى
2- وابستگی فرهنگى
3- بحران هویت
4-ایجاد فاصله طبقاتی
فصل چهارم: راه چاره چیست؟
تشکیل کمیته راهبردی
اقدامات کوتاه ومیان مدت
آسیب شناسی ترویج مصرف گرایی در برنامه ها واصلاح روشها
اقدامات بلند مدت و راهبردی
1-اصلاحات مورد نیاز درون سازمانی
2-تدوین سیاست هایی مبتنی برالگوهای اصیل اسلامی
الف:الگوگیری از رفتار عملی پیشوایان دینی
ب:الگوگیری از آیات ، روایات و سخنان پیشوایان دینی
3-اقدامات تبلیغی
4-فرهنگ سازی
5-اطلاع رسانی
6-اقدامات نظارتی
پی نوشت ها
مقدمه
طرح اصلاح الگوی مصرف از طرف رهبر فرزانه به عنوان شعار سال 1388 می تواند،هشداری برای مردم ایران و مسئولین نظام باشد. بدیهی است همانطور که در متن مقاله به مصادیقی از مصارف نادرست در کشور ما اشاره میگردد وضعیت و شیو? مصرف در جامع? ما با مفاهیم و آموزههای اسلامی مطابقت ندارد.
درواقع نحوه مصرف با معضلات و چالشهای اساسی مواجه میباشد که ضرورت اصلاح آن باید مورد توجه مردم و نهادها و مدیران جامعه قرار گیرد، البته همواره مقوله مصرف بهینه مورد توجه مقام معظم رهبری بوده است اما آنچه که باعث شد سال 1388 به این عنوان نامگذاری شود افزایش برخی مشکلات در داخل همچون رشد مصرفگرایی، حیف و میل بیتالمال، نادیده گرفتن برخی منابع و امکانات از سوی برخی افراد و شکلگیری نسبی بیتفاوتی درجامعه نسبت به اموال عمومی و دولتی، کاهش بارندگیها در کشور و عدم تناسب جمعیت با میزان مصرف و... دارد و از سوی دیگر باید به شرایط جهانی اشاره کرد که در این زمینه میتوان به بحران در اقتصاد جهانی و تأثیرات آن بر ایران، کاهش قیمت نفت و افزایش تأثیرات جهانی شدن از جمله رشد مصرفگرایی بر فرهنگ و ارزشهای ایرانیان قابل ذکر هستند.
مهمترین تبعات مصرف نابجا در کشور وابستگی اقتصادی وفرهنگی به کشور های بیگانه ،ایجاد بحران هویتی در جامعه وایجاد فاصله طبقاتی است ومصرفگرایی نابجا و گرایش به اشرافیت و تجمل عملی شیطانی است چرا که مصرفگرایی با خود فرهنگی را حمل میکند که این فرهنگ ضد عزت و شرافت و مقاومت و کرامت انسانی است. مصرفگرایی بیحد و حصر انسان را زبون و پست میکند.
در بیان علل و چرایی فرهنگ نادرست مصرف در جامعهی ما لازم است آسیبشناسی جدیای صورت گیرد بهطور قطع بخشی از این معضل ریشه در فرهنگ گذشته جامعه ما و بخشی مربوط به عملکرد مسئولین و بخش قابل توجهی نیز متوجه عملکرد رسانه میباشد. مقال? حاضر در پی آن است به این سؤال اساسی پاسخ دهد که شیوه های اثر گذاری بر مخاطب در زمینه اصلاح الگوی مصرف کدام است؟
آنچه که رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاکید می ورزند این است که «همه ما به خصوص مسئولان قوای سه گانه، شخصیت های اجتماعی و آحاد مردم باید در سال جدید در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی یعنی اصلاح الگوی مصرف در همه زمینه ها، برنامه ریزی و حرکت کنیم تا با استفاده صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته ای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حال ها، ظهور و بروز یابد.بنابراین تاکید رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوی مصرف نشان دهنده این موضوع به عنوان بستری مناسب برای شکوفایی و دستیابی به اقتدار ملی است. لذا پرهیز از شعارزدگی وحفظ صیانت اصل موضوع به عنوان مهمترین عامل در مسیر اصلاح الگوهای مصرفی و همچنین تبیین و تحقق آن وظیفه اصلی همه مردم و مسئولین به شمار می رود. تأثیر رسانه در اصلاح الگوی مصرف باید با روشهای علمی به طور دقیق اندازهگیری شود تا رسانه بتواند وظیفه خود را صحیحتر انجام دهد.
اولین قدم در جهت اصلاح الگوی مصرف جدی گرفتن مسئله است.ریش? اصلاح الگوی مصرف را باید از یک طرف در بازگشت به الگوهای اصیل اسلامی و توجه به آموزههای دینی جستجو کرد و از طرف دیگر باید این اصلاح مصرف در درجه اول از درون رسانه شروع شود اگر رسانه ملی در درون خودش الگوی صحیح مصرف را نهادینه نکند چگونه میتواند مروج الگوی صحیح مصرف در جامعه باشد رسانه ملی با بهرهگیری از ظرفیتهای اثرگذار خود میتواند با اقدامات تبلیغی، فرهنگی، اطلاعرسانی، شیوههای صحیح مصرف را در جامعه ترویج و نهادینه نماید. امید است مقاله حاضر مورد توجه دست اندرکاران رسانه ملی قرار گیرد.
علی اصغر ترکاشوند
فصل اول:کلیات
مفهومشناسی مصرف
مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه میشود.» برخی دیگر در تعریف مصرف میگویند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (درآمد منهای استهلاک) به دو منظور استفاده میشود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پسانداز اختصاص مییابد و بخش دیگر، صرف تحصیل لذت میشود. آن قسمت از درآمد که صرف به دست آوردن لذت میگردد، مصرف نام دارد.
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروه عمده خوراکیها و غیرخوراکیها را دربرمیگیرد. خوراکیها، شامل آشامیدنیها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیرخوراکیها، شامل گروههای پوشاک و کفش، مسکن، اثاثیه منزل، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمیها، خدمات فرهنگی و کالاها و خدمات متفرقه است.
به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهرهگیری از چیزی برای برآوردن یک یا چند نیاز ذاتى. بنابراین، شناخت شیوههای درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راههای درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
جنبه های مثبت و منفی مصرف
مصرف به معنای استفاده و استعمال و به کاربردن چیزی است. خداوند در آیات بسیاری به این معنا توجه داده که همه آن چه را آفریده است، مسخر انسان قرار داده تا افزون بر این که خود، از آن استفاده می کند تا به کمال مطلق خویش دست یابد، چیزهایی که به تسخیر خویش گرفته را نیز به حکم خلافت الهی و ربوبی، به کمال خود برساند. از این رو همه موجودات، مأمور می شوند تا به انسان به عنوان خلیفه و تسخیر کننده خویش سجده کنند بدین ترتیب انسان مسجود همگان و حتی فرشتگان قرار گرفت.
براین اساس می توان گفت که مصرف هر چیزی به معنای بهره گیری از آن در راستای تکامل دو سویه انسان و آن چیز است. در حقیقت هر تصرف و مصرفی که انسان می کند، تغییراتی مهم و ماهوی در خود و دیگر چیزها پدید می آورد. این تصرفات می بایست هدفمند و براساس فلسفه آفرینش باشد.
بنابراین اگر تصرف به گونه ای باشد که عامل و ابزار تعالی و تکامل شخص و یا چیز نباشد تصرفی باطل و نادرست است؛ چنان که عدم تصرف و وانهادن امر و چیزی به حال خود نیز به جهت آن که در مسیر کمالی نیست، باطل و نادرست تلقی می شود.
از این اسراف و تبذیر و اتراف به معنای کاربرد نادرست و بی جای چیزهای مادی و معنوی در مسیر غیر کمالی، از نظر آموزه های وحیانی اسلام به عنوان امری مذموم تلقی و معرفی شده است؛ چنان که خساست و بخل نیز به معنای عدم بهره گیری چیز در مسیر کمالی، باطل و منفی می باشد.
از نظر اسلام همان گونه که «مصرف گرایی» یا «مصرف زدگی» به معنای مصرف نادرست در مسیر افراط گرایی، امری نادرست و ناهنجار تلقی می شود؛ هم چنین خساست و بخل در مصرف نیز امری باطل و ناهنجار است.
مبنای مصرف در فرهنگ اسلام
1.بهره بردن از نعمتهای الهى
در آموزههای اسلام، همه آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد،به پاسخگویی به نیازهای بشری بهعنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود میخواهد از آنها به درستی بهرهبرداری کنند. قرآن کریم در موارد متعددی از نعمتهای الهی با عناوینی چون رزق الهى، طیّبات و زینت یاد میکند. از نظر اسلام، استفاده از نعمتهای الهی در حدی که انسان بتواند سلامت خود را حفظ کند و با نشاط کامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلکه واجب است.
خداوند متعال میفرماید:
فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ.
پس، از نعمتهای حلال و پاکیزهای که خداوند روزیتان کرده است، بخورید و اگر فقط خدا را میپرستید، سپاسگزار نعمتهای او باشید.
زیبایی و آراستگى، محبوب فطری انسانهاست. ازاینرو، خداوند متعال نیز که انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزههایی را برای آراستن به او الهام کرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعى، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.
از دیدگاه اسلامى، هر چیزی که سبب عیبپوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند کمالات اخلاقی یا لباسهایی که موجب آراستگی انسان میشود.
از آنچه بیان شد، به دست میآید که خداوند متعال نعمتهای خود را برای همه بندگان، بهویژه بندگان نیکوکارش آفریده است و این درست نیست که بگوییم افراد باایمان از نعمتهای دنیایی بهره نبرند. امام صادق(ع) میفرماید:
زمانی که نعمتها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.
قرآن کریم میخواهد که انسانها از نظر روحی و معنوی بهگونهای تربیت شوند که با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزهشان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاشهای ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاشهای فرد عبادت خواهد بود.
بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است.»رنگ خدایى، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت میکنیم.» در تحلیل قرآن کریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمتهای الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح میشود؛ زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم میشود.
2- اعتدال و میانهروى
هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانهروی صورت گیرد. در قرآن کریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژهای شده و به صراحت اعلام گردیده است که در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنیها و خوردنیها باید از اسراف پرهیز شود.
در نگرش اسلامى، مصرف مطلوب، مصرف در حد کفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها که به گونه معقول و منطقی و بر اساس امکانات شکل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.
قناعت و زهد، از ویژگیهای ستودهشده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب میشود که فرد به رفع نیازهای خود بسنده کند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصههای گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.
از دیدگاه برخی از صاحبنظران، اعتدال و حدّ وسط، مفهومی نسبی است که با اختلاف انسانها، زمانها و مکانهای گوناگون، تفاوت پیدا میکند. ازاینرو، ممکن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.
امام صادق(ع) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف میفرماید:
میانهروى، کاری است که خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، کاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی که در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است که به کار دیگری میآید [مانند خوراک حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.
بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهرهگیری از امکانات زندگی بهگونهای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرفکننده باشد.
با آنکه در آموزههای دینی بر انفاق تأکید فراوانی شده است، باید در این امر مستحبی نیز اعتدال و میانهروى را رعایت کرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونهای رفتار کند که بالاتر از شأن انفاقکننده نباشد و خود و خانوادهاش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمکن مالی برای انفاقهای دیگر باقی میماند و فرد برای تأمین نیازمندیهای شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.
اسلام نه تنها نظام آفرینش را بر پایه عدالت و اعتدال می داند، بلکه از مومنان می خواهد که در همه امور خویش اعتدال، عدالت، میانه روی و اقتصاد را رعایت کنند. ازاین رو در حوزه مصرف نیز اصل و اساس، باید اعتدال و میانه روی باشد. اصولا اقتصاد در زبان عربی به معنای میانه روی و اعتدال است و به حالت و صفتی گفته می شود که شخص میان درآمد و هزینه خویش رعایت تناسب را بکند. لذا عنوان فعالیت هایی که مربوط به تولید و مبادله و مصرف است، اقتصاد نامیده شده است تا به این روش، اعتدال و میانه روی در این حوزه را به مردم گوشزد و تلقین نماید.
اسراف، اتراف و تبذیر
از نظر اسلام دو سوی اعتدال یعنی افراط و تفریط به عنوان رفتاری نادرست و باطل تفسیر و تعبیر شده و هرگونه اسراف و تبذیر ممنوع گردیده است.
اسراف به معنای زیاده روی حوزه های مختلف مادی و معنوی را در بر می گیرد؛ چنانکه خداوند از زبان گنهکاران می فرماید: و اسرافنا فی امرنا . یعنی در کار خود اسراف کردیم و... و نیز می فرماید: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم؛ بگو ای بندگان من که بر نفس خود اسراف ورزیدید.
ولی این واژه در حوزه اقتصاد همان معنای خرج کردن بیرون از حد و اندازه را می دهد که نوعی اتلاف و تباه کردن مال و ثروت در زندگی شخص یا دیگری می باشد.
رفتار افراطی دیگر، رفتار تبذیری است که در فارسی به آن ولخرجی، ریخت و پاش می گویند؛ زیرا تبذیر از ماده بذر به معنای پخش کردن گرفته شده است که در عمل اقتصادی به معنای هزینه یا انفاق کردن مال در جایی که سزاوار نباشد و یا خرج کردن بی حساب و کتاب است.
تبذیر در کشاورزی آن است که کشاورز بیرون از حد و اندازه نیاز، بذر را در کشتزار بپاشد، بی آن که این بذر زیاد، تاثیری در محصول داشته باشد بلکه ممکن است نتیجه عکس داده شود و انبوه بذر موجب تباهی همه کشت شود. بنابراین پاشیدن و ریخت و پاش اموال و ثروت نیز به همین سبک و سیاق، بدون ضوابط و مقررات خاص و بیرون از اندازه نگه داشتن، «تبذیر» و عملی ناهنجار و بیهوده است.
اتراف نیز عمل و رفتار اقتصادی است که از سوی برخی از سرمایه داران و ثروتمندان انجام می شود. به این معنا که مال و ثروت زیاد، آنان را به رفتار ضد اخلاقی و هنجاری می کشاند. البته اتراف، ارتباط مستقیمی به مصرف ندارد بلکه ویژگی اخلاقی و رفتار اجتماعی است؛ زیرا شخص مترف، به سبب رفاه و آسایش زیاد، با مردم رفتاری متکبرانه و تفاخری و تبختری دارد و در حوزه عمل اجتماعی تعادل رفتاری و شخصیتی خویش را از دست می دهد. از این رو می توان گفت که با بحث موردنظر ما ارتباطی ندارد.
البته اسراف هر چند بار اقتصادی دارد و در برخی از کاربردها و استعمال های قرآنی مربوط به مصرف زدگی و زیاده روی در خرج کردن است، ولی در بسیاری از کاربردهای قرآنی به مسایل غیر اقتصادی ناظر می باشد. از این رو می توان گفت که در بیشتر آیات، پدیده «اسراف» ناظر به امور غیر اقتصادی و در معنای معنوی و نفسانی و روحی و رفتاری به کار رفته است.
با این همه از جمله کاربردهای قرآنی آن افراط گرایی در حوزه مصرف وانفاق است که مساله ای اقتصادی می باشد. قرطبی در تفسیر واژه اسراف گفته است: الافراط فی الشیء و مجاوزه الحد؛اسراف، افراط و زیاده روی در چیزی و گذشتن از حد است. در همین معنا از پیامبر اسلام(ص) این دعا روایت شده که به امر معنوی مربوط می شود. آن حضرت (ص) می فرماید: اللهم اغفر لی خطئیتی و جهلی و اسرافی فی امری و ما انت اعلم به منی؛ بار خدایا بیامرز و ببخش خطای من و ناآگاهیم را و تجاوز از کارم را و هر آنچه که تو نسبت به آن از من داناتری.
سوی دیگر افراط گرایی و دوری از مسیر اعتدال و میانه روی، بخل و خساست و تنگ گرفتن است. این معنا در زبان عربی با واژگانی چون بخل و خساست ومقتر بیان شده است. مقتر به معنی کم کننده و تنگ گیرنده، سخت گیر در معیشت و زندگی است که تقریبا مترادف معنای خسیس است هر چند که تفاوت های معناداری میان بخیل و خسیس و مقتر وجود دارد. در ادبیات عربی فرد مقتر کسی است که کمتر از مقدار لازم و مورد نیاز استفاده می کند و برخود و خانواده اش سخت می گیرد.
خداوند همان گونه که از اسراف و تبذیر نهی کرده، از رفتارهای سخت گیرانه بر خود و دیگری چون خساست و بخل نیز باز داشته است. آیه 29 سوره اسراء به افراط و تفریط در حوزه انفاق گری اشاره می کند و خطاب به پیامبرش (ص) می فرماید: و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا؛ نه دست خویش از روی خست به گردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشای که در هر دو حال ملامت زده و حسرت خورده بنشینی.
خداوند درباره بخل یعنی سوی تفریط اسراف می فرماید: فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا و هم معرضون؛ پس چون از فضل خویش به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند، و به حال اعراض روی برتافتند.
3-پرهیز از اسراف و تبذیر
سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینکه شخصی با درآمد کم که فقط نیازهای اندک او را برطرف میسازد، کالاهای لوکس مصرف کند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده که با اتلاف مال اگر کسی در میزان یا شکل استفاده از نعمتهای الهی زیادهروی کند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف کند، اسرافکار شمرده میشود. قرآن کریم، اسراف را در معنای بسیار گستردهای به کار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،. دادن مال به کسی که شایستگی آن را ندارد، مصرف بیش از شأن در جهت مصالح شخصى و اسراف در مخارج کیفى.
در حدیثی از امام صادق(ع) نقل است که به یاران خود درباره اسراف فرمود:
کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو میپوشى، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقیمانده آب و غذا را که در ظرف میماند، دور بریزی یا خرما را بخوری و هسته آن را دور اندازى.
در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان کبیره معرفی شده است. در روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل میکند، حضرت در نامهای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ میپردازد و یکی از آنها را اسراف و تبذیر میداند.
معنای صرفه جویی
« صرفهجوئى به معناى مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئى به معناى درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائى داشته باشد».
فصل دوم:نمونه هایی از مصادیق مصرف نادرست
1) «ایرانیان سالانه بیش از 2 میلیارد و 900 میلیون تومان نوشابه استفاده میکنند. بنابراین، از نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ایران، رتبه اول جهان را داریم.»، «سرانه مصرف نوشابه در ایران، 42 لیتر است، در حالیکه این سرانه مصرف،4 برابر سرانه مصرف دنیاست. کارشناسانِ سلامت معتقدند مصرف نوشابه با توجه به قند مصنوعى، رنگ و گاز موجود در آن، زیانهای جبرانناپذیری برای دستگاه گوارش، کلیهها و دیگر اعضای بدن دارد؛ بهویژه در مورد کودکان و نوجوانان که متأسفانه به خاطر شیرین بودن، علاقه زیادی به مصرف آن دارند».
2) امروزه تلفن همراه، به یکی از بایدهای زندگی ما تبدیل شده است. «در کشور ما طبق آمار رسمى، هر روز بهطور متوسط 60 میلیون پیامک بین کاربران تلفن همراه اول رد و بدل میشود، در حالیکه در انگلستان که زادگاه پیامک است، روزانه حدود شش میلیون پیامک فرستاده میشود. بعید نیست در آیندهای نزدیک، رتبه اول استفاده از سرویس پیام کوتاه را در جهان به خود اختصاص دهیم. اعضای هر خانواده ایرانی بهطور متوسط دو تلفن همراه دارند. براساس آمار شرکت مخابرات ایران، هر مشترک تلفن همراه اپراتور اول، ماهانه بیش از 120 پیام کوتاه رد و بدل میکند. استفاده ایرانیان از این سرویس، در مقایسه با دیگر کشورها، رشد بسیار سریعتری داشته است.
3) به گفته یک پژوهشگر ارتباطات، مشترکان تلفن همراه در ایران، جزو بالاترین آمار استفاده از سرویس پیامک هستند. کاربرد پیامک در ایران با اغلب کشورهای توسعهیافته متفاوت است و عوارض اجتماعی آن هم شاید فقط مختص کشور ما باشد.
4) آمار استفاده از پیامک در ایران و مقایسه آن با دیگر نقاط جهان، نشان از استفاده بیش از حد یا حتی افراطی از این رسانه دارد. آمار 60 میلیون ارسال پیام کوتاه در یک روز، کشور ما را در بین کشورهایی که بیشترین آمار استفاده از پیامک را دارند، قرار میدهد. سرویس پیامک، ماهیانه حدود 30 میلیارد تومان برای شرکت مخابرات درآمد دارد.
5) • ایرانیها70 درصد سفرهای خود را با خودروهای شخصی انجام میدهند، در حالیکه این شاخص در کشورهای توسعهیافته، برعکس است.
6) • براساس گزارشی که انجمن جهانی انرژی در سال 2008 با عنوان سیاستهای بهرهوری انرژی در کشورهای جهان منتشر کرده است، در سال 1990 تا 2006، کشور ایران بیشترین افزایش شدت مصرف انرژی را در بین کشورهای دنیا داراست و ادامه این روند در آینده میتواند ایران را از یک کشور صادرکننده، به یک کشور واردکننده منابع انرژی تبدیل کند.
7) • نگاهی به مصرف سرانه کالاهای اساسی در کشور و مقایسه آن با دنیا، نشان میدهد در مصرف سرانه شکر و روغن، بالاتر از میانگین جهانی هستیم. مصرف سرانه برنج در کشور ما کمتر از متوسط دنیاست و ما چهاردهمین مصرفکننده بزرگ جهان هستیم، و عنوان بزرگترین مصرفکننده نان را در جهان به خود اختصاص دادهایم. سرانه مصرف شکر در ایران حدود 30 کیلوگرم است که 3 کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است و ایران بعد از روسیه، دومین واردکننده بزرگ شکر در جهان است و اندونزى، امریکا و امارات در ردههای بعدی هستند.
8) • مصرف سرانه روغن در ایران، حدود 17 کیلوگرم و 5/4 کیلوگرم بالاتر از میانگین جهانی است و بیش از 80 درصد نیاز داخلی از راه واردات تأمین میشود. همچنین سالانه سه میلیون تن گندم در کشور اتلاف میگردد.
9) سرانه مصرف نان در ایران 160 کیلو است، در حالیکه در کشور فرانسه، سرانه مصرف نان 56 کیلو و در آلمان 70 کیلوگرم در سال است.
10) • ایران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزین ارزان در جهان، بعد از ونزوئلا در رتبه دوم است و عربستان بعد از ایران در رتبه سوم قرار دارد. میزان مصرف انرژی در ایران، به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلى، معادل 5/2 تا 3 برابر مقداری است که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مصرف میشود.
11) • 92 درصد آب مصرفی کشور، در بخش کشاورزی به دلیل استفاده از روش منسوخ غرق آبی هدر میرود. ضایعات مصرف نان در کشور 30 درصد است. در سالی که گذشت، یک میلیون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراکی وارد کشور شده است.
12) • هنگام سوختگیرى، در هر روز 200 هزار لیتر سوخت اتلاف میشود. بنابراین، سالانه 73 میلیون لیتر سوخت هنگام سوختگیری به هدر میرود که این مقدار در زمینه مصرف انرژى، 10 برابر اتحادیه اروپا و 15 برابر ژاپن است.
13) • «سرانه مطالعه در ایران، روزانه 18 دقیقه است». «در سبد هر خانوار ایرانى، کمتر از نیم درصد به خرید کتاب اختصاص دارد. در کشورهای توسعهیافته، سرانه کتابهای امانتی از کتابخانهها، 70 برابر کشور ماست».
14) • «یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفی به هدر میرود».
15) • «متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی است».
16) • «نسبت انرژی مصرفشده به کالای تولیدشده، هشت برابر کشورهای پیشرفته است».
|
|
|
اصلاح الگوی مصرف
مفاهیم وشیوه های اثر گذاری بر مخاطب
به کوشش:علی اصغر ترکاشوند
تاریخ اجراء:آذرماه 1388
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول:کلیات
مفهومشناسی مصرف
جنبه های مثبت و منفی مصرف
مبنای مصرف در فرهنگ اسلام
1.بهره بردن از نعمتهای الهى
2- اعتدال و میانهروى
3-پرهیز از اسراف و تبذیر
معنای صرفه جویی
فصل دوم:نمونه هایی از مصادیق مصرف نادرست
فصل سوم:پی آمد های روند مصرف گرایی در کشور
1- وابستگی اقتصادى
2- وابستگی فرهنگى
3- بحران هویت
4-ایجاد فاصله طبقاتی
فصل چهارم: راه چاره چیست؟
تشکیل کمیته راهبردی
اقدامات کوتاه ومیان مدت
آسیب شناسی ترویج مصرف گرایی در برنامه ها واصلاح روشها
اقدامات بلند مدت و راهبردی
1-اصلاحات مورد نیاز درون سازمانی
2-تدوین سیاست هایی مبتنی برالگوهای اصیل اسلامی
الف:الگوگیری از رفتار عملی پیشوایان دینی
ب:الگوگیری از آیات ، روایات و سخنان پیشوایان دینی
3-اقدامات تبلیغی
4-فرهنگ سازی
5-اطلاع رسانی
6-اقدامات نظارتی
پی نوشت ها
مقدمه
طرح اصلاح الگوی مصرف از طرف رهبر فرزانه به عنوان شعار سال 1388 می تواند،هشداری برای مردم ایران و مسئولین نظام باشد. بدیهی است همانطور که در متن مقاله به مصادیقی از مصارف نادرست در کشور ما اشاره میگردد وضعیت و شیو? مصرف در جامع? ما با مفاهیم و آموزههای اسلامی مطابقت ندارد.
درواقع نحوه مصرف با معضلات و چالشهای اساسی مواجه میباشد که ضرورت اصلاح آن باید مورد توجه مردم و نهادها و مدیران جامعه قرار گیرد، البته همواره مقوله مصرف بهینه مورد توجه مقام معظم رهبری بوده است اما آنچه که باعث شد سال 1388 به این عنوان نامگذاری شود افزایش برخی مشکلات در داخل همچون رشد مصرفگرایی، حیف و میل بیتالمال، نادیده گرفتن برخی منابع و امکانات از سوی برخی افراد و شکلگیری نسبی بیتفاوتی درجامعه نسبت به اموال عمومی و دولتی، کاهش بارندگیها در کشور و عدم تناسب جمعیت با میزان مصرف و... دارد و از سوی دیگر باید به شرایط جهانی اشاره کرد که در این زمینه میتوان به بحران در اقتصاد جهانی و تأثیرات آن بر ایران، کاهش قیمت نفت و افزایش تأثیرات جهانی شدن از جمله رشد مصرفگرایی بر فرهنگ و ارزشهای ایرانیان قابل ذکر هستند.
مهمترین تبعات مصرف نابجا در کشور وابستگی اقتصادی وفرهنگی به کشور های بیگانه ،ایجاد بحران هویتی در جامعه وایجاد فاصله طبقاتی است ومصرفگرایی نابجا و گرایش به اشرافیت و تجمل عملی شیطانی است چرا که مصرفگرایی با خود فرهنگی را حمل میکند که این فرهنگ ضد عزت و شرافت و مقاومت و کرامت انسانی است. مصرفگرایی بیحد و حصر انسان را زبون و پست میکند.
در بیان علل و چرایی فرهنگ نادرست مصرف در جامعهی ما لازم است آسیبشناسی جدیای صورت گیرد بهطور قطع بخشی از این معضل ریشه در فرهنگ گذشته جامعه ما و بخشی مربوط به عملکرد مسئولین و بخش قابل توجهی نیز متوجه عملکرد رسانه میباشد. مقال? حاضر در پی آن است به این سؤال اساسی پاسخ دهد که شیوه های اثر گذاری بر مخاطب در زمینه اصلاح الگوی مصرف کدام است؟
آنچه که رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاکید می ورزند این است که «همه ما به خصوص مسئولان قوای سه گانه، شخصیت های اجتماعی و آحاد مردم باید در سال جدید در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی یعنی اصلاح الگوی مصرف در همه زمینه ها، برنامه ریزی و حرکت کنیم تا با استفاده صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته ای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حال ها، ظهور و بروز یابد.بنابراین تاکید رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوی مصرف نشان دهنده این موضوع به عنوان بستری مناسب برای شکوفایی و دستیابی به اقتدار ملی است. لذا پرهیز از شعارزدگی وحفظ صیانت اصل موضوع به عنوان مهمترین عامل در مسیر اصلاح الگوهای مصرفی و همچنین تبیین و تحقق آن وظیفه اصلی همه مردم و مسئولین به شمار می رود. تأثیر رسانه در اصلاح الگوی مصرف باید با روشهای علمی به طور دقیق اندازهگیری شود تا رسانه بتواند وظیفه خود را صحیحتر انجام دهد.
اولین قدم در جهت اصلاح الگوی مصرف جدی گرفتن مسئله است.ریش? اصلاح الگوی مصرف را باید از یک طرف در بازگشت به الگوهای اصیل اسلامی و توجه به آموزههای دینی جستجو کرد و از طرف دیگر باید این اصلاح مصرف در درجه اول از درون رسانه شروع شود اگر رسانه ملی در درون خودش الگوی صحیح مصرف را نهادینه نکند چگونه میتواند مروج الگوی صحیح مصرف در جامعه باشد رسانه ملی با بهرهگیری از ظرفیتهای اثرگذار خود میتواند با اقدامات تبلیغی، فرهنگی، اطلاعرسانی، شیوههای صحیح مصرف را در جامعه ترویج و نهادینه نماید. امید است مقاله حاضر مورد توجه دست اندرکاران رسانه ملی قرار گیرد.
علی اصغر ترکاشوند
فصل اول:کلیات
مفهومشناسی مصرف
مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه میشود.» برخی دیگر در تعریف مصرف میگویند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (درآمد منهای استهلاک) به دو منظور استفاده میشود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پسانداز اختصاص مییابد و بخش دیگر، صرف تحصیل لذت میشود. آن قسمت از درآمد که صرف به دست آوردن لذت میگردد، مصرف نام دارد.
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروه عمده خوراکیها و غیرخوراکیها را دربرمیگیرد. خوراکیها، شامل آشامیدنیها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیرخوراکیها، شامل گروههای پوشاک و کفش، مسکن، اثاثیه منزل، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمیها، خدمات فرهنگی و کالاها و خدمات متفرقه است.
به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهرهگیری از چیزی برای برآوردن یک یا چند نیاز ذاتى. بنابراین، شناخت شیوههای درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راههای درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
جنبه های مثبت و منفی مصرف
مصرف به معنای استفاده و استعمال و به کاربردن چیزی است. خداوند در آیات بسیاری به این معنا توجه داده که همه آن چه را آفریده است، مسخر انسان قرار داده تا افزون بر این که خود، از آن استفاده می کند تا به کمال مطلق خویش دست یابد، چیزهایی که به تسخیر خویش گرفته را نیز به حکم خلافت الهی و ربوبی، به کمال خود برساند. از این رو همه موجودات، مأمور می شوند تا به انسان به عنوان خلیفه و تسخیر کننده خویش سجده کنند بدین ترتیب انسان مسجود همگان و حتی فرشتگان قرار گرفت.
براین اساس می توان گفت که مصرف هر چیزی به معنای بهره گیری از آن در راستای تکامل دو سویه انسان و آن چیز است. در حقیقت هر تصرف و مصرفی که انسان می کند، تغییراتی مهم و ماهوی در خود و دیگر چیزها پدید می آورد. این تصرفات می بایست هدفمند و براساس فلسفه آفرینش باشد.
بنابراین اگر تصرف به گونه ای باشد که عامل و ابزار تعالی و تکامل شخص و یا چیز نباشد تصرفی باطل و نادرست است؛ چنان که عدم تصرف و وانهادن امر و چیزی به حال خود نیز به جهت آن که در مسیر کمالی نیست، باطل و نادرست تلقی می شود.
از این اسراف و تبذیر و اتراف به معنای کاربرد نادرست و بی جای چیزهای مادی و معنوی در مسیر غیر کمالی، از نظر آموزه های وحیانی اسلام به عنوان امری مذموم تلقی و معرفی شده است؛ چنان که خساست و بخل نیز به معنای عدم بهره گیری چیز در مسیر کمالی، باطل و منفی می باشد.
از نظر اسلام همان گونه که «مصرف گرایی» یا «مصرف زدگی» به معنای مصرف نادرست در مسیر افراط گرایی، امری نادرست و ناهنجار تلقی می شود؛ هم چنین خساست و بخل در مصرف نیز امری باطل و ناهنجار است.
مبنای مصرف در فرهنگ اسلام
1.بهره بردن از نعمتهای الهى
در آموزههای اسلام، همه آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد،به پاسخگویی به نیازهای بشری بهعنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود میخواهد از آنها به درستی بهرهبرداری کنند. قرآن کریم در موارد متعددی از نعمتهای الهی با عناوینی چون رزق الهى، طیّبات و زینت یاد میکند. از نظر اسلام، استفاده از نعمتهای الهی در حدی که انسان بتواند سلامت خود را حفظ کند و با نشاط کامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلکه واجب است.
خداوند متعال میفرماید:
فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ.
پس، از نعمتهای حلال و پاکیزهای که خداوند روزیتان کرده است، بخورید و اگر فقط خدا را میپرستید، سپاسگزار نعمتهای او باشید.
زیبایی و آراستگى، محبوب فطری انسانهاست. ازاینرو، خداوند متعال نیز که انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزههایی را برای آراستن به او الهام کرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعى، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.
از دیدگاه اسلامى، هر چیزی که سبب عیبپوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند کمالات اخلاقی یا لباسهایی که موجب آراستگی انسان میشود.
از آنچه بیان شد، به دست میآید که خداوند متعال نعمتهای خود را برای همه بندگان، بهویژه بندگان نیکوکارش آفریده است و این درست نیست که بگوییم افراد باایمان از نعمتهای دنیایی بهره نبرند. امام صادق(ع) میفرماید:
زمانی که نعمتها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.
قرآن کریم میخواهد که انسانها از نظر روحی و معنوی بهگونهای تربیت شوند که با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزهشان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاشهای ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاشهای فرد عبادت خواهد بود.
بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است.»رنگ خدایى، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت میکنیم.» در تحلیل قرآن کریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمتهای الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح میشود؛ زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم میشود.
2- اعتدال و میانهروى
هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانهروی صورت گیرد. در قرآن کریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژهای شده و به صراحت اعلام گردیده است که در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنیها و خوردنیها باید از اسراف پرهیز شود.
در نگرش اسلامى، مصرف مطلوب، مصرف در حد کفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها که به گونه معقول و منطقی و بر اساس امکانات شکل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.
قناعت و زهد، از ویژگیهای ستودهشده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب میشود که فرد به رفع نیازهای خود بسنده کند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصههای گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.
از دیدگاه برخی از صاحبنظران، اعتدال و حدّ وسط، مفهومی نسبی است که با اختلاف انسانها، زمانها و مکانهای گوناگون، تفاوت پیدا میکند. ازاینرو، ممکن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.
امام صادق(ع) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف میفرماید:
میانهروى، کاری است که خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، کاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی که در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است که به کار دیگری میآید [مانند خوراک حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.
بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهرهگیری از امکانات زندگی بهگونهای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرفکننده باشد.
با آنکه در آموزههای دینی بر انفاق تأکید فراوانی شده است، باید در این امر مستحبی نیز اعتدال و میانهروى را رعایت کرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونهای رفتار کند که بالاتر از شأن انفاقکننده نباشد و خود و خانوادهاش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمکن مالی برای انفاقهای دیگر باقی میماند و فرد برای تأمین نیازمندیهای شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.
اسلام نه تنها نظام آفرینش را بر پایه عدالت و اعتدال می داند، بلکه از مومنان می خواهد که در همه امور خویش اعتدال، عدالت، میانه روی و اقتصاد را رعایت کنند. ازاین رو در حوزه مصرف نیز اصل و اساس، باید اعتدال و میانه روی باشد. اصولا اقتصاد در زبان عربی به معنای میانه روی و اعتدال است و به حالت و صفتی گفته می شود که شخص میان درآمد و هزینه خویش رعایت تناسب را بکند. لذا عنوان فعالیت هایی که مربوط به تولید و مبادله و مصرف است، اقتصاد نامیده شده است تا به این روش، اعتدال و میانه روی در این حوزه را به مردم گوشزد و تلقین نماید.
اسراف، اتراف و تبذیر
از نظر اسلام دو سوی اعتدال یعنی افراط و تفریط به عنوان رفتاری نادرست و باطل تفسیر و تعبیر شده و هرگونه اسراف و تبذیر ممنوع گردیده است.
اسراف به معنای زیاده روی حوزه های مختلف مادی و معنوی را در بر می گیرد؛ چنانکه خداوند از زبان گنهکاران می فرماید: و اسرافنا فی امرنا . یعنی در کار خود اسراف کردیم و... و نیز می فرماید: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم؛ بگو ای بندگان من که بر نفس خود اسراف ورزیدید.
ولی این واژه در حوزه اقتصاد همان معنای خرج کردن بیرون از حد و اندازه را می دهد که نوعی اتلاف و تباه کردن مال و ثروت در زندگی شخص یا دیگری می باشد.
رفتار افراطی دیگر، رفتار تبذیری است که در فارسی به آن ولخرجی، ریخت و پاش می گویند؛ زیرا تبذیر از ماده بذر به معنای پخش کردن گرفته شده است که در عمل اقتصادی به معنای هزینه یا انفاق کردن مال در جایی که سزاوار نباشد و یا خرج کردن بی حساب و کتاب است.
تبذیر در کشاورزی آن است که کشاورز بیرون از حد و اندازه نیاز، بذر را در کشتزار بپاشد، بی آن که این بذر زیاد، تاثیری در محصول داشته باشد بلکه ممکن است نتیجه عکس داده شود و انبوه بذر موجب تباهی همه کشت شود. بنابراین پاشیدن و ریخت و پاش اموال و ثروت نیز به همین سبک و سیاق، بدون ضوابط و مقررات خاص و بیرون از اندازه نگه داشتن، «تبذیر» و عملی ناهنجار و بیهوده است.
اتراف نیز عمل و رفتار اقتصادی است که از سوی برخی از سرمایه داران و ثروتمندان انجام می شود. به این معنا که مال و ثروت زیاد، آنان را به رفتار ضد اخلاقی و هنجاری می کشاند. البته اتراف، ارتباط مستقیمی به مصرف ندارد بلکه ویژگی اخلاقی و رفتار اجتماعی است؛ زیرا شخص مترف، به سبب رفاه و آسایش زیاد، با مردم رفتاری متکبرانه و تفاخری و تبختری دارد و در حوزه عمل اجتماعی تعادل رفتاری و شخصیتی خویش را از دست می دهد. از این رو می توان گفت که با بحث موردنظر ما ارتباطی ندارد.
البته اسراف هر چند بار اقتصادی دارد و در برخی از کاربردها و استعمال های قرآنی مربوط به مصرف زدگی و زیاده روی در خرج کردن است، ولی در بسیاری از کاربردهای قرآنی به مسایل غیر اقتصادی ناظر می باشد. از این رو می توان گفت که در بیشتر آیات، پدیده «اسراف» ناظر به امور غیر اقتصادی و در معنای معنوی و نفسانی و روحی و رفتاری به کار رفته است.
با این همه از جمله کاربردهای قرآنی آن افراط گرایی در حوزه مصرف وانفاق است که مساله ای اقتصادی می باشد. قرطبی در تفسیر واژه اسراف گفته است: الافراط فی الشیء و مجاوزه الحد؛اسراف، افراط و زیاده روی در چیزی و گذشتن از حد است. در همین معنا از پیامبر اسلام(ص) این دعا روایت شده که به امر معنوی مربوط می شود. آن حضرت (ص) می فرماید: اللهم اغفر لی خطئیتی و جهلی و اسرافی فی امری و ما انت اعلم به منی؛ بار خدایا بیامرز و ببخش خطای من و ناآگاهیم را و تجاوز از کارم را و هر آنچه که تو نسبت به آن از من داناتری.
سوی دیگر افراط گرایی و دوری از مسیر اعتدال و میانه روی، بخل و خساست و تنگ گرفتن است. این معنا در زبان عربی با واژگانی چون بخل و خساست ومقتر بیان شده است. مقتر به معنی کم کننده و تنگ گیرنده، سخت گیر در معیشت و زندگی است که تقریبا مترادف معنای خسیس است هر چند که تفاوت های معناداری میان بخیل و خسیس و مقتر وجود دارد. در ادبیات عربی فرد مقتر کسی است که کمتر از مقدار لازم و مورد نیاز استفاده می کند و برخود و خانواده اش سخت می گیرد.
خداوند همان گونه که از اسراف و تبذیر نهی کرده، از رفتارهای سخت گیرانه بر خود و دیگری چون خساست و بخل نیز باز داشته است. آیه 29 سوره اسراء به افراط و تفریط در حوزه انفاق گری اشاره می کند و خطاب به پیامبرش (ص) می فرماید: و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا؛ نه دست خویش از روی خست به گردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشای که در هر دو حال ملامت زده و حسرت خورده بنشینی.
خداوند درباره بخل یعنی سوی تفریط اسراف می فرماید: فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا و هم معرضون؛ پس چون از فضل خویش به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند، و به حال اعراض روی برتافتند.
3-پرهیز از اسراف و تبذیر
سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینکه شخصی با درآمد کم که فقط نیازهای اندک او را برطرف میسازد، کالاهای لوکس مصرف کند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده که با اتلاف مال اگر کسی در میزان یا شکل استفاده از نعمتهای الهی زیادهروی کند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف کند، اسرافکار شمرده میشود. قرآن کریم، اسراف را در معنای بسیار گستردهای به کار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،. دادن مال به کسی که شایستگی آن را ندارد، مصرف بیش از شأن در جهت مصالح شخصى و اسراف در مخارج کیفى.
در حدیثی از امام صادق(ع) نقل است که به یاران خود درباره اسراف فرمود:
کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو میپوشى، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقیمانده آب و غذا را که در ظرف میماند، دور بریزی یا خرما را بخوری و هسته آن را دور اندازى.
در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان کبیره معرفی شده است. در روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل میکند، حضرت در نامهای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ میپردازد و یکی از آنها را اسراف و تبذیر میداند.
معنای صرفه جویی
« صرفهجوئى به معناى مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئى به معناى درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائى داشته باشد».
|
فصل دوم:نمونه هایی از مصادیق مصرف نادرست
1) «ایرانیان سالانه بیش از 2 میلیارد و 900 میلیون تومان نوشابه استفاده میکنند. بنابراین، از نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ایران، رتبه اول جهان را داریم.»، «سرانه مصرف نوشابه در ایران، 42 لیتر است، در حالیکه این سرانه مصرف،4 برابر سرانه مصرف دنیاست. کارشناسانِ سلامت معتقدند مصرف نوشابه با توجه به قند مصنوعى، رنگ و گاز موجود در آن، زیانهای جبرانناپذیری برای دستگاه گوارش، کلیهها و دیگر اعضای بدن دارد؛ بهویژه در مورد کودکان و نوجوانان که متأسفانه به خاطر شیرین بودن، علاقه زیادی به مصرف آن دارند».
2) امروزه تلفن همراه، به یکی از بایدهای زندگی ما تبدیل شده است. «در کشور ما طبق آمار رسمى، هر روز بهطور متوسط 60 میلیون پیامک بین کاربران تلفن همراه اول رد و بدل میشود، در حالیکه در انگلستان که زادگاه پیامک است، روزانه حدود شش میلیون پیامک فرستاده میشود. بعید نیست در آیندهای نزدیک، رتبه اول استفاده از سرویس پیام کوتاه را در جهان به خود اختصاص دهیم. اعضای هر خانواده ایرانی بهطور متوسط دو تلفن همراه دارند. براساس آمار شرکت مخابرات ایران، هر مشترک تلفن همراه اپراتور اول، ماهانه بیش از 120 پیام کوتاه رد و بدل میکند. استفاده ایرانیان از این سرویس، در مقایسه با دیگر کشورها، رشد بسیار سریعتری داشته است.
3) به گفته یک پژوهشگر ارتباطات، مشترکان تلفن همراه در ایران، جزو بالاترین آمار استفاده از سرویس پیامک هستند. کاربرد پیامک در ایران با اغلب کشورهای توسعهیافته متفاوت است و عوارض اجتماعی آن هم شاید فقط مختص کشور ما باشد.
4) آمار استفاده از پیامک در ایران و مقایسه آن با دیگر نقاط جهان، نشان از استفاده بیش از حد یا حتی افراطی از این رسانه دارد. آمار 60 میلیون ارسال پیام کوتاه در یک روز، کشور ما را در بین کشورهایی که بیشترین آمار استفاده از پیامک را دارند، قرار میدهد. سرویس پیامک، ماهیانه حدود 30 میلیارد تومان برای شرکت مخابرات درآمد دارد.
5) • ایرانیها70 درصد سفرهای خود را با خودروهای شخصی انجام میدهند، در حالیکه این شاخص در کشورهای توسعهیافته، برعکس است.
6) • براساس گزارشی که انجمن جهانی انرژی در سال 2008 با عنوان سیاستهای بهرهوری انرژی در کشورهای جهان منتشر کرده است، در سال 1990 تا 2006، کشور ایران بیشترین افزایش شدت مصرف انرژی را در بین کشورهای دنیا داراست و ادامه این روند در آینده میتواند ایران را از یک کشور صادرکننده، به یک کشور واردکننده منابع انرژی تبدیل کند.
7) • نگاهی به مصرف سرانه کالاهای اساسی در کشور و مقایسه آن با دنیا، نشان میدهد در مصرف سرانه شکر و روغن، بالاتر از میانگین جهانی هستیم. مصرف سرانه برنج در کشور ما کمتر از متوسط دنیاست و ما چهاردهمین مصرفکننده بزرگ جهان هستیم، و عنوان بزرگترین مصرفکننده نان را در جهان به خود اختصاص دادهایم. سرانه مصرف شکر در ایران حدود 30 کیلوگرم است که 3 کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است و ایران بعد از روسیه، دومین واردکننده بزرگ شکر در جهان است و اندونزى، امریکا و امارات در ردههای بعدی هستند.
8) • مصرف سرانه روغن در ایران، حدود 17 کیلوگرم و 5/4 کیلوگرم بالاتر از میانگین جهانی است و بیش از 80 درصد نیاز داخلی از راه واردات تأمین میشود. همچنین سالانه سه میلیون تن گندم در کشور اتلاف میگردد.
9) سرانه مصرف نان در ایران 160 کیلو است، در حالیکه در کشور فرانسه، سرانه مصرف نان 56 کیلو و در آلمان 70 کیلوگرم در سال است.
10) • ایران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزین ارزان در جهان، بعد از ونزوئلا در رتبه دوم است و عربستان بعد از ایران در رتبه سوم قرار دارد. میزان مصرف انرژی در ایران، به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلى، معادل 5/2 تا 3 برابر مقداری است که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مصرف میشود.
11) • 92 درصد آب مصرفی کشور، در بخش کشاورزی به دلیل استفاده از روش منسوخ غرق آبی هدر میرود. ضایعات مصرف نان در کشور 30 درصد است. در سالی که گذشت، یک میلیون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراکی وارد کشور شده است.
12) • هنگام سوختگیرى، در هر روز 200 هزار لیتر سوخت اتلاف میشود. بنابراین، سالانه 73 میلیون لیتر سوخت هنگام سوختگیری به هدر میرود که این مقدار در زمینه مصرف انرژى، 10 برابر اتحادیه اروپا و 15 برابر ژاپن است.
13) • «سرانه مطالعه در ایران، روزانه 18 دقیقه است». «در سبد هر خانوار ایرانى، کمتر از نیم درصد به خرید کتاب اختصاص دارد. در کشورهای توسعهیافته، سرانه کتابهای امانتی از کتابخانهها، 70 برابر کشور ماست».
14) • «یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفی به هدر میرود».
15) • «متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی است».
16) • «نسبت انرژی مصرفشده به کالای تولیدشده، هشت برابر کشورهای پیشرفته است».
17) • «متوسط مصرف جهانی برق در دنیا برای مشترکان خانگى، 900 کیلووات ساعت در سال است؛ در حالیکه مشترکان ایرانی سالانه 2900 کیلووات ساعت برق مصرف میکنند. در متوسط سالانه مصرف انرژی در رتبه سیزدهم قرار داریم؛ در حالیکه امریکا در رتبه اول است و چین در رتبه دوم. 9 درصد سوخت جهان در ایران و از سوی تنها یک درصد جمعیت جهان مصرف میشود. هر ساله 38 درصد بودجه سالانه دولت به یارانه بنزین اختصاص مییابد. مصرف آب در کشور، 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی است. در مصرف گاز نیز بعد از امریکا و روسیه سوم هستیم».
18) • «متوسط مصرف بنزین در دنیا 3 لیتر است؛ در حالیکه در ایران 10 لیتر میباشد. مصرف سرانه فولاد در کشور ما بالاتر از چین است. به لحاظ مصرف دارو، در میان 20 کشور نخست جهان هستیم و در آسیا مقام دوم را داریم. ایران از نظر ضایعات موادغذایی در جهان مقام اول را دارد. کار مفید در هفته در ژاپن 49 تا 60 ساعت، در کره جنوبی 54 تا 72 ساعت و در صنایع کشور ما 6 تا 9 ساعت است».
19) • «میزان استاندارد مصرف نمک بین 4 تا 5 گرم در روز است؛ در حالیکه ایرانیان بهطور متوسط روزانه 13 تا 15 گرم نمک مصرف میکنند».
20) «ایرانیها از نظر رشد مصرف لوازم آرایشى، رتبه سوم را در دنیا دارند. این در حالی است که بازار قاچاق لوازمآرایشی بسیار وسیع است و فرآوردههای قاچاق معمولاً تقلبی هستند. تقلب در حوزه لوازم آرایشی و بهداشتى، بسیار بیشتر از حوزه غذا و داروست».
21) «در کشور ما تنها 10 درصد لوازم آرایشیِ موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شدهاند و 90 درصد آن به صورت غیرقانونی وارد کشور میشود. ایران پس از عربستان، دومین مصرفکننده لوازمآرایشی در خاورمیانه است. طبق بررسیهایی که زنان جهان را در برمیگیرد، مقوله زیبایى، سالانه 160 میلیارد دلار برای زنان جهان خرج دارد و البته در این میان، زنان ایرانی سالانه چیزی حدود یک میلیارد دلار برای زیبایی خود هزینه میکنند».
22) «ایران، هفتمین واردکننده لوازم آرایشی در جهان است. سن مصرف لوازم آرایشی نیز به 15 سال رسیده است و این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته، تمایل به آرایش، بیشتر در بین زنان مسن دیده میشود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست دادهاند».
23) «ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی، در دنیا اول است. بعد از ایران، کشورهای امریکا، انگلستان و تا حدی فرانسه در ردیفهای بعدی قرار دارند. عمل جراحی زیبایی بینی در کشورها به صورت یک کار تقلیدی و ناشی از چشم و همچشمی درآمده است».
24) پرستیژ عمل جراحی بینی آنقدر زیاد است که داروخانهها نیز باند و چسبهایی برای باندپیچیِ بینی کسانی که عمل نکردهاند، میفروشند تا آنها به عمل بینی تظاهر کنند.
25) «75 درصد متقاضیان زیبایی مشکل روانی دارند. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان، تمایل به انجامدادن عمل جراحی زیبایی دارند که تنها حدود 10 درصد آنها از چهره جدید خود راضی هستند و کار 50 درصد آنها نیز به عمل دوباره میکشد».
26) «رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران میگوید: 60 تا 70 درصد از تقاضاهای جراحیهای زیبایى، بهویژه جراحی بینی غیرضروری است. در کشورمان زنانی را داریم که بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپردهاند و در واقع از بینیشان چیزی نمانده است».
27) «در حال حاضر، جراحی بینى، شایعترین و درآمدزاترین جراحی زیبایی در ایران است. بیشتر متقاضیان جراحی بینى، جوانان 17 تا 30 ساله هستند. حدود90 درصد از بیمارانی که بینی خود را جراحی میکنند، دچار مشکلات تنفسی میشوند. هزینه جراحی بینى، بین 300 هزار تا 5 میلیون تومان است».
28) در کشور ما جراحی بینى پدیدهای آشناست، ولی آنچه تازه و غریب است، سرایتآن به تمام گروههای جامعه و حتی آقایان است. نوجوانان 14 15 ساله نیز برای اینگونه جراحیها به پزشکان مراجعه میکنند؛ در حالیکه طبق نظر پزشکان، سن مناسب جراحی بینى، 18 سال است.
29) مصرف سرانه انرژی در ایران به ازای هر نفر، بیش از پنج برابر مصرف سرانه اندونزی با 225 میلیون نفر جمعیت، دو برابر چین با یک میلیارد و 300 میلیون نفر جمعیت و چهار برابر هند با یک میلیارد و 122 میلیون نفر جمعیت است.
30) مصرف انرژی هر 10 سال یکبار در ایران دوبرابر میشود.
31) ایرانیان 70درصد بیش از الگوی جهانی آب مصرف میکنند.
32) سرانه مصرف گاز ایران در رتبه سوم جهانی است.
آمارهای ارائه شده فوق در بسیاری از مواقع نگران کننده می باشند واین موارد تنها بخشی از مصادیق مصرف نادرست در میان ایرانیان می باشد.
فصل سوم:پی آمد های روند مصرف گرایی در کشور
1- وابستگی اقتصادى
یکی از پیامد های مصرف بی رویه در کشور وابستگی اقتصادی به بیگانگان است،پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسانها، تسلط بر سرزمینهای دیگر را در برنامه خویش قرار دادند و با استفاده از طرحهای کارشناسی دقیق، کنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بینظیر دست یافت و جهان سوم در درّه فقر فرورفت.
در این جدال نابرابر، آنان تنها به غارت منابع کشورهای جهان سوم بسنده نکردند، بلکه با تحمیل سیاست تکمحصولى، اقتصاد این کشور را به نابودی کشاندند و هر یک از سرزمینهای غرب را به صورت انبار ارزان یکی از محصولات مورد نیاز خود درآوردند. به این ترتیب، برزیل، انبار قهوه؛ آرژانتین، انبار گوشت و پشم؛ کشورهای نفتخیز ،انبار انرژی و بولیوى، گنجینه قلع شد. اینها از نظام سلطه غرب، اختاپوسی هزارپا پدید آورد که با حرص و طمع به بلعیدن منابع جهان مشغول است.
از دیگر سو، سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرک و مصرفی تبدیل کردهاند. آنان میکوشند با تبلیغات فرهنگى، مصنوعات خود را جایگزین کالاهای محلی کنند و اینگونه القا میکنند که کالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون به صرفهتر است.
2- وابستگی فرهنگى
دوام هر جامعه به فرهنگ آن جامعه است. اگر کشوری در پاسداری از فرهنگ خود کوشا نباشد، بدون تردید افزون بر پذیرش سلطه فرهنگی بیگانگان، ناچار است سلطههای سیاسی و اقتصادی و نظامی آنان را نیز بپذیرد؛ زیرا فرهنگ، مایه شکوفایی ذهنهای خلاق و مستعد است و در سایه فرهنگ زنده و پویاست که افراد جامعه به رشد و استقلال سیاسی اقتصادی میرسند.
سرمایهداران غرب پس از سالها به این نتیجه رسیدهاند که مهمترین مانع توسعهطلبی آنها در دیگر کشورها، قدرت فرهنگی این ملتهاست و تا زمانی که باورهای مذهبی جامعهای پایدار باشد، چپاول آن کشورها مشکل خواهد بود. بنابراین، تلاش کردند سلطه فرهنگی خود را پی بگیرند.
اگر سلطه فرهنگی گریبانگیر افراد هر جامعه ای شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد میشود و آنها به این باور دروغین میرسند که قدرت هیچ کار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از کالاها و مدهای غربی میتوانند به تشخّص و موفقیت برسند.
آنان که از ناحیه فرهنگ اسلامی احساس خطر میکنند، با پوچانگاری و نفی فرهنگهای بومى، به گسترش فرهنگ مصرفی خود میپردازند. آنان کالاهایی را صادر میکنند که افسونگری خاصی دارند. این کالاها بر اثر تواناییهای فنآورى، با جذابیت بالایی که دارند، زنان و جوانان را که در این زمینه مستعد تر هستند را مسخ میکنند و به ذهن آنان چنین القا میکنند که چون صادرکنندگان این کالاها از قدرت علمی و فنی بالایی برخوردار هستند، از نظر روابط اجتماعی و معنوی زندگی و رفتارهای خانوادگی و غیره نیز بهترند.
بیشتر تهاجمهای فرهنگی در جوامع دینی صورت میگیرد؛ چرا که عامل اصلی و محوری در جلوگیری از سودجویی و سوداگری و سلطهجویی دشمنان، دین و فرهنگ دینی است. دین اسلام که حامی شخصیت و استقلال بشر است، به انسان اجازه نمیدهد خود را در برابر دیگران ذلیل کند.
دشمنان از حقارت برخی از افراد سوءاستفاده میکنند و روح استقلالخواهی را با انبوه تبلیغات از یک جامعه میگیرند. آنان با بهرهگیری از این افراد، بازار مصرفگران و کارگران ارزان را برای خود فراهم میآورند و با کمال تأسف، جوانان و زنان اولین و بیشترین فریبخوردگان این مسئله هستند.
3- بحران هویت
گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا میگوید: «اسلام و نهضتهای اسلامی در زمان ما، منبع کلیدی کسب هویت را برای اقوامی فراهم میآورند که قصد دارند همبستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت کنند.» براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسه امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن در کنفرانسی به صراحت اعلام کرد: «باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم».
فقر شخصیتى، مهمترین آسیب اجتماعی امروز ایران است که مظاهر آن در جامعه دیده میشود. الگوهای رسمی تبلیغشده در سالهای گذشته، با نیازهای مخاطبان و ویژگیهای جامعه مطلوب تضاد اساسی دارد.
جامعه امروز ایرانی در سرگشتگی و حیرانی برای خود هویتی نمییابد، بهویژه آنکه هیچ بینش و محتوایی در زندگی خود ندارد. در چنین شرایطى، با اینکه یک جامعه مدرن از انواع مدها و وسایل لوکس بهرهمند است، اما هیچ فضیلت و رشدی پیدا نکرده است.
دوست من! سرزمین ایران، سرزمین زیباییهاست و مردم آن، از فرهنگی عمیق و ریشهدار برخوردارند که از دین اسلام و تاریخ کهن پیشینیان سرچشمه میگیرد. چنین مردمی نباید به هر شکل و ظاهر فریبندهای دل ببندند و کورکورانه از دیگران پیروی کنند.
4-ایجاد فاصله طبقاتی
مصرفگرایى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روزبهروز شکافهاى طبقاتى و شکاف بین فقیر و غنى را بیشتر و عمیقتر مىکند. یکى از چیزهایى که لازم است مردم براى خود وظیفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاى مسؤول بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبلیغاتى و فرهنگى - بهویژه صدا و سیما - باید وظیفهى خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرفگرایى و تجملگرایى سوق ندهند؛ بلکه در جهت عکس، مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازهى لازم مصرف کردن و اجتناب از زیادهروى و اسراف دعوت کنند و سوق دهند. مصرفگرایى، جامعه را از پاى درمىآورد. جامعهاى که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد، در میدانهاى مختلف شکست خواهد خورد. ما باید عادت کنیم مصرف خود را تعدیل و کم کنیم و از زیادیها بزنیم.
فصل چهارم: راه چاره چیست؟
امروزه رسانهها بهعنوان یکی از ابزار سمعی و بصرى، به صورت مستقیم با روح و جان انسان در ارتباط است. رسانهها در کنار نهادهای دیگری که طرز تفکر جامعه را میسازند، نقش مهمی بر عهده دارند. بررسیهای روانشناسی اجتماعی نشان میدهد رسانههای گروهى، دارای چنان قدرتی هستند که میتوانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند.
رسانهها از راه ارائه هنجارهای خاص اجتماعى، به افراد القا میکنند که رفتار ارائهشده در رسانهها، رفتار مناسب اجتماعی است. به این ترتیب، رسانهها با ارائه الگوها و هنجارهای خاص، سبب ایجاد همنوایی در افراد میگردند. شرکتهای بزرگ جهان با استفاده از وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و رادیو در کشورهای مختلف، میکوشند فرهنگ مصرفی را در جامعه رواج دهند.
رسانهها از راه پخش آگهیهای تجاری در تلویزیون، رادیو و سینما و پخش سریالهای داستانی و مانند آن میتوانند بیش از نظام آموزشی بر ذهن مخاطب خود تأثیر بگذارند.
لذا لازم است در زمینه اصلاح الگوی مصرف با استفاده از ظرفیت های رسانه تلاش نماییم ضمن اینکه جامعه را با مشکلات مصرف نادرست وتبعات آن آشنا می نماییم الگوی های صحیح وسلیم اسلامی مصرف را به مخاطبان آموزش دهیم.در این زمینه راهکارهایی که بایستی به صورت اساسی مورد توجه اصحاب رسانه قرار گیرد.شامل موارد ذیل است:
تشکیل کمیته راهبردی
این کمیته میتواند با تدوین یک برنامه درازمدت و با استفاده از کارشناسان حوزه رسانه و دیگر رشتههای مرتبط، دورنمای فعالیتهای سازمان را برای اصلاح الگوی مصرف مشخص و همه اقدامات و برنامههای سازمان صدا و سیما را در یک چارچوب هدفمند و روشمند هدایت کند. به نظر میرسد تشکیل این کمیته زیر نظر ریاست سازمان صدا و سیما میتواند در کوتاهمدت نیز، ساماندهی فعالیتهای سازمان را در راستای اصلاح الگوی مصرف رهبری کند.
اقدامات کوتاه ومیان مدت
آسیب شناسی ترویج مصرف گرایی در برنامه ها واصلاح روشها
1) در بیشتر فیلمهای سینمایی و سریالهای ایرانی، به هنرپیشهها تازهترین لباسهای مُدشده را میپوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباسها و زیورآلات جدیدی جایگزین میشود. در کشور ما، بیشتر فیلمها در خانههای بزرگ و بسیار زیبا ساخته میشوند. وسایل خانه مانند مبلمان، سرویس غذاخورى، آشپزخانه و وسایل آن، آخرین مُدهایی هستند که به کار میروند.
2) تقلیدهای شگفتآور از انواع آرایش مو و لباس وحرکات هنرپیشگان فیلمهای غربى، بلافاصله پس از نمایش آن فیلمها در خیابانهای تهران، آنچنان به چشم میخورند که میتوان گفت یک شبه مانند قارچ پا به عرصه وجود مینهند. دنبالهروی تماشاگران از قهرمانان فیلمها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکتهای تجارى، در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلمها و هنرپیشگان برای مد کردن و تبلیغ پارهای از کالاهای خود میپردازند؛ هرچند کالاهای بیارزش و نامرغوبی باشند.
3) بیشتر فیلمهای ایرانى، خانوادههای طبقه بالا را به نمایش میگذارند که تقلید طبقه متوسط و پایین را از آنان در پی دارد. به بیننده طوری القا میشود که هرکس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و مانند آن نداشته باشد، بیچاره است. حتی در برنامههای خانوادگی و ترکیبی نیز چنین روندی را شاهد هستیم.
4) در برنامه آموزش آشپزی «بهونه» که با اجرای سامان گلریز پخش میشود، گرچه ادعای سازندگان برنامه این است که غذاهای ساده و کمخرج را آموزش میدهند، ولی انتخاب نوع وسایل آشپزی مانند همزن و مخلوطکن، تابه و دیگ که همگی مارکهای خارجی دارند، چیدمان آشپزخانه،گاز فر صفحهای ومانند آن ترویج فرهنگ مصرفگرایی است. حتی در این برنامه، مارک ظروف آشپزخانه Dessini معرفی میگردد که از شبکههای ماهوارهای نیز تبلیغ میشود.
5) در برنامه «به خانه برمیگردیم» که هر روز عصر از شبکه تهران پخش میشود، در یکی از بخشهای کارشناسى، دکوراسیونخانه آموزش داده میشود. در حالیکه بسیاری از خانوادههای ایرانی اجارهنشین هستند و در آپارتمانهای با متراژ کم زندگی میکنند، خانم کارشناس درباره نحوه قرار گرفتن میز کنسول در راهروی خانه و وسایل لازم برای تزیین آن صحبت میکنند.
6) در حقیقت، رسانه ملی در سالیان اخیر، عامل اصلی ترویج مصرفگرایی در میان خانوادهها و جوانان بوده است؛ چراکه رسانه ملی کالا را تبلیغ نمیکند، بلکه مصرف را تبلیغ میکند.
7) یک صحنه رایج در سریالها وجود دارد که شخصیت داستان جلو آینه دستشویی میایستد و در حالی که فراموش کرده بود شیر آب باز است خطاب به خودش حرف میزند که مثلاً آشفتگی یا فراموشی و این قبیل احساساتش را بروز دهد. اما در کنار این صدا و سیما پر است از پیامهای مستقیم صرفهجویی در مصرف آب، برق، گاز و غیره که در قالبهای تکراری تهیه و پخش میشوند. در چنین شرایطی این سئوال پیش میآید که با توجه به ارزانتر بودن تولید گاز نسبت به برق در کشور ما استفاده از اجاق گاز برقی در برنامههای آموزش آشپزی تلویزیون چه مفهومی دارد.
8) گذشته از اجاق گازهای برقی که تبلیغ وسیلهای زائد و مصرفگرا در کشور ماست نکته دیگری در برنامههای آشپزی وجود دارد که قابل تأمل است. به خاطر کمبود وقت اغلب موقع جابهجا کردن محتوی ظرف به ظرفی دیگر اغلب مقدار زیادی از مواد غذایی داخل ظروف باقی میماند و بعد جلو چشم بینندهها همه ظرفهای کثیف روی هم انباشته میشوند و از اینکه از مواد باقی مانده استفاده شود قطع امید میکنیم. مطمئنا این جملات ممکن است پیش پا افتاده و غیرقابل توجه باشد اما زوایای مهمی دارد که همین مقدار اندک را به شدت مهم میکند و آن از بین بردن قبح اسراف و تبدیل کردن آن به فرهنگ رایج است.
9) صدا و سیما و روزنامهها نباید همواره براى جوان الگوى یک جوان اشرافى بىدرد تنبهراحتدادهى عیاش را مطرح کنند. بعضى از مطبوعات نباید در فلسفهبافیهاى خود طورى حرف بزنند که جوان خیال کند همهى هدف انسان این است که از هر راهى شد، یک مشت پول به دست آورد. اگر توانست یک گواهى علمى براى خودش فراهم کند، وسیلهاى براى پول در آوردن در دستش هست؛ اگر نشد، هر راه دیگرى که شد؛ ولو قاچاق، ولو تن دادن به ذلت و خفت و اهانت، ولو با دستبرد زدن به این و آن! نباید پول را عمده کرد؛ پول ارزش نیست. هدف، درآوردن پول نیست؛ پول یک وسیله براى گذراندن زندگى است. پول بسیار کوچکتر از این است که هدف انسان شود. براى جوان، الگو را یک الگوى غلط قرار ندهند تا او احساس کند که به جاى استعداد و ابتکار و تلاش فراوان و کسب تخصص و علم، باید سراغ پول رفت! از یک جوان مىپرسیم: چرا درس نمىخوانى؟ مىگوید: پدرم آنقدر پول و ثروت دارد که به درس خواندن احتیاج ندارم! پس معلوم شد که درس براى پول است! با این پول اگر بشود بیکار و عیاش و مصرفکنندهى محض بود، باز هم از نظر او مانعى ندارد! آیا این طرز فکر درست است؟! این طرز فکر، غلطترین طرز فکرهاست. بنابراین رسانههاى جمعى هم متعهد و مسؤولند.
10) براى جامعه بلاى بزرگى است که میل به مصرف، روزبهروز در آن زیاد شود و همه به بیشتر مصرف کردن، بیشتر خوردن، متنوعتر خوردن، متنوعتر پوشیدن و دنبال نشانههاى مد و هر چیز تازه براى وسایل زندگى و تجملات آن رفتن، تشویق شوند. چه ثروتها و پولهایى که در این راهها هدر مىرود و از مصرف شدن در جایى که موجب رضاى خدا و رفع مشکلات جمعى از مردم است، باز مىماند!
11) صرفهجویى، یعنى آن چیزى را که قابل استفاده است و مىتوانیم از آن استفاده کنیم، دور نریزیم. نسبت به امکانات، با هوس رفتار نکنیم. دائما چیزهاى ماندگار را نو کردن و چیزهاى ضایع نشدنى را دور ریختن، روش درستى نیست. به نظر من باید مسؤولان کشور، راه صرفهجویى و مقابله با اسراف را به مردم بیاموزند. من به صورت کلى این را عرض مىکنم. خود مسؤولان دولتى هم نباید اسراف کنند. اسراف مسؤولان دولتى، از اسراف مردم عادى مضرتر است؛ زیرا که این اسراف در بیتالمال است. بنابراین مسؤولان، فهرستى از مثالهاى صرفهجویى و اجتناب از اسراف را ردیف کنند و آن را به مردم بگویند و تعلیم دهند که چگونه مىشود صرفهجویى کرد.
12) در نقطه مقابل، پراکندن فیلمها و سریالها و برنامههایی که آنان را مجذوب خواستههای غلط و انحرافی میسازد یا به بیبند و باری و معاشرتهای نامشروع یا خشونتهای خونین- که امروز آفت جوامع غربی بخصوص امریکا است- میکشاند و در رفتار و پوشش و معاشرت و آرمانگزینی، مقلد بیگانگان بار میآورد، یا حقایق گذشته و حال کشور را واژگونه مینماید و مخاطبان را به یأس از خود، و فریفتگی به بیگانه یا به سرگرمیها و عادتهای ناسالم و مهلک یا به اسراف سوق میدهد، لطمهای است که به آسانی قابل جبران نیست و وزر و وبال آن گریبانگیر همه خواهد شد. درسهای مفید و مضر این رسانه بزرگ، بر روی میلیونها مخاطب در سراسر کشور- خواسته یا ناخواسته- اثر میگذارد و نتایج آن با همین نسبت قابل سنجش و در دیوان الهی مورد محاسبه است.
13) برنامههای هنری صدا و سیما از جذابیت و شیرینی برخوردار گردد و فاخرترین هنرهای نمایشی با مضامین پربار اجتماعی و اخلاقی و سیاسی در این رسانه همگانی ارائه شود. نمایشهای سبک و بیمغز و گمراهکننده و فاقد کیفیت هنری که گاه بسی پرخرج هم هست یکسره موقوف شود.
14) بشدت توجه کنید که چهرهپردازیهای منفی و ناصالح در صدا و سیما انجام نگیرد. من گاهی دیدهام انسانهایی که هیچ ارزش علمی و هنری ندارند، در صدا و سیما با پول مردم چهرهپردازی میشوند؛ چرا؟ البته من نمیخواهم خلیی مطلب را باز کنم؛ اما میبینم کسی که در رشتة خودش این قدر ارزشمند نیست و انسان متوسطی است، او را میآورند و یکی دو ساعت از وقت تلویزیون را به زندگی او، به خانوادة او و به گذشتة سرتاپا کمارزش او مصروف میکنند؛ چرا؟ به نظر من علاوه بر این که این «چرا» وجود دارد، «منفی» هم هست. این کار، الگوسازی است؛ ما چه کسی را میخواهیم الگوی جوانها قرار دهیم؟ این طور آدمهایی را؟!
اقدامات بلند مدت و راهبردی
آنچه بر اصلاح الگوی مصرف و دستیابی به فرهنگ بهینه مصرف در کشور دارای اهمیت می باشد این است که اصلاح الگوی مصرف نیازمند تبیین استراتژی و تعیین خط مشی است که طی آن، این اصل به یک شعار تغییر ماهیت ندهد؛ در واقع لازمه دستیابی به این مهم در کشور، خیزش و حرکتی عمیق از سوی مسئولان و همه آحاد جامعه می باشد؛ لذا می بایست همگی این اصل را یک ضرورت دانسته و فعالیت های خود را در راستای رسیدن به این اصل مهم برنامه ریزی نمایند و برای دستیابی به این امر فرهنگ ساز اقدام نمایند. در زمینه اصلاح الگوی مصرف به عنوان یک اصل بنیادین و راهبردی بایستی فعالیت هایی عمیق و اساسی انجام شود که در حد این مقاله به سر فصل های مهم آن اشاره می نماییم.
1-اصلاحات مورد نیاز درون سازمانی
به طور کلی زمانی رسانه ملی می تواند در ترویج الگوی صحیح مصرف موفق می باشد که در درجه اول اصلاحات را از درون سازمان شروع کند مهمترین شاخصه های اصلاحات درون سازمانی شامل موارد ذیل است:
1.ایجاد روحیه تعهد، دلسوزی و تعلق سازمانی در کارکنان برای حفظ منابع سازمان و آموزش آنان برای استفاده بهینه از امکانات
2.توجه به ساختار و تشکیلات سازمان و اصلاح فرایندها با هدف کوچک سازی و افزایش اثربخشی
3.ایجاد نظام یکپارچه نظارت بر فعالیتهای حوزههای مختلف سازمان با هدف جلوگیری از انجام فعالیتهای موازی و صرف هزینههای غیرضروری
4.اصلاح الگوی نیروی انسانی و ایجاد نظام ارزشیابی دقیق و مؤثر با هدف افزایش بهرهوری و حذف عناصر ناکارآمد
5.جلوگیری از هزینه های غیر ضروری در برگزاری همایشها و انتشار نشریات
6.تمرکززدایی و واگذاری هدفمند فعالیتها به بخش خصوصی همراه با نظارت دقیق و اثربخش و جلوگیری از انباشت سرمایههای ساکن مانند خرید تجهیزات، ساختمان، خودرو و غیره .
7.ایجاد و توسعه زیرساختهای ارتباطی مبتنی بر فنّاوریهای نوین
8.بازمهندسی فضاهای اداری، سادهگرایی در طراحی آنها و پرهیز از تجمل و گرایش به وسایل گران قیمت و غیرضروری
9.اتخاذ تدابیر مؤثر برای بهرهگیری مناسب از امکانات، انرژی و سایر امور
10. ایجاد مدیریت مؤثر زمان و جلوگیری از اتلاف وقت در تصمیمگیری و اجرا
11.از جمله کارهای بسیار خوب این است که بخصوص در حین تولید، نظارت و سرکشی کنید تا پول زیاد و بیهودهای مصرف نشود و بعد مجبور باشید اشکالاتش را برطرف کنید. به هر حال باید در نظارت کیفی بشدت سعی شود پیامهای منفی در کارها نباشد.
2-تدوین سیاست هایی مبتنی برالگوهای اصیل اسلامی
آموزهها و ارزشهای اسلامی و همینطور آداب و رسوم و ارزشهای حاکم در تاریخ ایران و نیز الگوها و اسطورهها و... از پتانسیل و ظرفیت بالایی برای نهادینگی اصلاح الگوی مصرف دارند. بنابراین ضروری است که رسانه ملی با بهرهگیری از الگوها و شگردهای نوین رسانهای از این سنتها و ارزشهای دینی و ملی در جهت جلوگیری از رشد مصرفگرایی اقدام کند.
وقت آن رسیده است که بار دیگر سری به متون اسلامی و احادیث شریفی که میراث نبوت و امامت به شمار میروند، بزنیم و با نگرشی عمیقتر به دنبال گمشده خود یعنی الگوی صحیح ارتباط انسان با محیط زندگی بگردیم. مطمئنا در سیره نبوی و ائمهاطهار(علیهم السّلام) ، الگوی مصرف که از مصادیق بارز ارتباط انسان با محیط به شمار میرود بخوبی تعریف شده است. تنها کافی است شهامت این را داشته باشیم که اشتباهات و خطاهای گذشته را بپذیریم و هر یک از ما در حد توان خود برای جبران آن بکوشیم. مفاهیمی همچون قناعت و سادهزیستی تنها عباراتی مقدس برای فقرا و بیچارگان نیست، بلکه از نسخههای شفا بخشی است که درمان بسیاری از بیماریهای دامنگیر انسان امروز است، البته ورود به این مباحث نیز کار آسانی نیست و تنها از عهده خبرگان دین و عاملان به فرامین الهی برمی آید.الگوگیری می تواند در دوساحت رفتارعملی وکلام ودیدگاه باشد.
الف:الگوگیری از رفتار عملی پیشوایان دینی
پیامبر اعظم(ص) و معصومان(ع) که بالاترین نمونههای عینی الگوی مصرف در اسلام هستند، همواره کنارهگیری راهبانه از لذتهای مشروع را محکوم میکردند و خود نیز هیچگاه به رهبانیّت روی نیاوردند. از دیگر سو، آنان در بالاترین مرتبه قناعت و مناعت نفس قرار داشتند و درباره رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر در زندگی حساسیت فراوانی داشتند. در ادامه به چند نمونه مختصر از رفتارهای بزرگان درباره مصرف میپردازیم:
1) عثمان بن حنیف از طرف امیر مؤمنان علی(ع) فرماندار بصره بود. روزی ثروتمند اسرافکاری او را به ناهار دعوت کرد. او این دعوت را پذیرفت و به خانه او رفت و در کنار سفره بسیار رنگین او نشست. امام علی(ع) از این ماجرا آگاه شد و نامه تندی به عثمان بن حنیف نوشت و او را به شدت سرزنش کرد. در قسمتی از این نامه آمده است:
2) من گمان نمیکردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه میخوری بنگر که آیا حلال است یا حرام؟ آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود، از دهان بینداز و آنچه را به حلال بودنش یقین دارى، بخور. ...هیهات! که هوا و هوس بر من غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم، در حالیکه ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجز باشد! آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالیکه در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزانی باشند؟
3) بشر بن مروان میگوید: با گروهی به محضر امام صادق(ع) رفتم. حضرت خرما طلبید و با هم به خوردن آن مشغول شدیم. دراینمیان، یکی از ما هسته خرما را به دور افکند. در این حال، امام دست از خوردن کشید و به او فرمود:
4) چنین نکن! همانا این کار از تبذیر و اسراف به شما میرود و خداوند تباهی را دوست ندارد.
5) مردی از انصار رسول خدا(ص) درختی داشت که شاخههای آن در خانه مرد مستمندی بود. گاهی که آن مرد بالای درخت میرفت، دانههای خرما در خانه آن مستمند میافتاد. او از روی درخت پایین میآمد و دانههای خرما را از دست اطفال آن مرد مستمند میگرفت. آن مرد نزد رسول خدا(ص) رفت و ماجرای خود و صاحب درخت را بیان کرد. حضرت به دنبال صاحب درخت فرستاد و فرمود: ای مرد! درخت خرمای خود را بفروش، من در عوض ضامن میشوم که در بهشت خداوند درخت خرمایی به تو عنایت کند.
6) مرد راضی نشد. حضرت فرمود: به من بفروش، در عوض ضامن میشوم که خداوند باغی در بهشت به تو عنایت کند. مرد باز هم امتناع کرد و بهانه آورد که این درخت خرمایش اعلاست و من آن را نمیفروشم.
7) ابوالدحداح که مردی انفاقکننده و بخشنده بود، عرض کرد: یا رسولالله (ص) اگر این درخت را من از آن مرد خریداری کنم در اختیار شما بگذارم، آیا آن باغ را که در بهشت وعده فرمودید، برای من ضامن میشوید؟ حضرت فرمود: آرى.
8) ابوالدحداح نزد آن مرد رفت و آن درخت را به چهل درخت خریداری کرد و به رسول خدا(ص) بخشید. آن حضرت نیز آن درخت را به آن مرد مستمند و کودکانش انفاق کرد.
9) فقیه بزرگوار، مرحوم آیتالله اسماعیل صالحی مازندرانى، در استفاده از نان بسیار دقت میکرد تا اسراف نشود. به همین دلیل، هیچگاه در خانه، نان خشکی جمع نمیشد و اگر گاهی نان، بیات میماند، میفرمود: امروز، آبگوشت درست کنید تا این نانها استفاده شود. ایشان بسیاری از اوقات، نانهایی را که خشک میشد، با نم آب، نرم میکرد و استفاده مینمود.
10) مشهور است که رئیسجمهور شهید، محمدعلی رجایى، برای یادداشتهای کوچک، برگههای سفید را از کاغذهای باطله جدا میکرد تا در جای خود و به تناسب موقعیت از آنها استفاده کند. همچنین در ایامی که نخستوزیر بود، تعویض موکت فرسوده دفتر نخستوزیری را نپذیرفت و گفت: من چگونه نخستوزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم، اما باشند مردمی که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند؟
11) یکی از اعضای دفتر استفتائات مرحوم امام خمینی میگوید: من دو مرتبه وضو گرفتن امام عزیز را دیدم. درست مثل وضوی رسول خدا(ص) که در روایات آمده بود. ایشان فقط برای هر یک از صورت و دستها به یک مشت آب بسنده میکرد و با یک مرتبه شستن، وضو میگرفت.
12) یکی از فرزندان آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی میگوید: ایشان هنگام وضو گرفتن، با آب یک قوری معمولى، دو و گاهی سه بار وضو میگرفت و از اسراف جداً پرهیز داشت. باقیمانده آب وضویش هم در ظرفی جمع میشد و میفرمود آن را در باغچه خانه بریزید.
|
نبایدها:
17) قرآن کریم: « کُلُوا وَ اشرَبُوا و لاتُسرِ فُوا : بخورید و بیاشامید و زیادهروی نکنید».
18) رسول اکرم (ص): « هر کس نابجا مال و امکانات را مصرف کند، اسراف کرده است».
19) « اسراف به نابودی امکانات زیادی میانجامد».
20) امام علی(ع): بیچاره اسرافکار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران کردن کار خود.
21) امام علی(ع): بخشش نکردن صرفهجو، بهتر از بخشیدن اسرافکار است و امساک کسیکه مال خود را حفظ میکند، نیکوتر از بخشش کسی است که مالش را بر باد میدهد
22) امام علی(ع): هرگاه خداوند خیری را برای بندهاش بخواهد، میانهروى و خوشتدبیری را به او الهام میکند و او را از تدبیر و اسراف دور میسازد.
23) امام علی(ع): میانهروى و اسراف نکردن، از شخصیت است.
24) امام علی(ع): شاکرترین مردم قانعترین آنهاست و ناسپاسترین آنان در مقابل نعمتها، حریصترین آنهاست.
25) امام علی(ع): کسیکه به اندک قانع نیست، چگونه میتواند خودسازی کند.
26) امام علی(ع): ای فرزند آدم! اگر از دنیا به قدری که تو را کفایت کند خواهى، بدان که کمترین چیز دنیا کفایتت میکند و اگر از دنیا به اندازهای که تو را کفایت کند نخواهى، بدان که همه دنیا هم بسندهات نخواهد کرد.
27) امام زینالعابدین(ع): و مرا از زیادهروی بازدار و روزیام را از تلف شدن نگاهدار و داراییام را با برکت دادن به آن، افزون گردان و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من بنمایان.
28) امام صادق(ع): در آنچه بدن را سالم نگه میدارد اسراف نیست، بلکه اسراف در چیزهایی است که مال را تلف کند و به بدن زیان رساند.
29) امام رضا(ع): قناعت، سبب خویشتنداری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزونخواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس نپیماید: یا عبادتپیشهای که خواهان خرد آخرت است یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری کند.
30) امام حسن عسکری(ع): به درستیکه برای جود اندازهای است که اگر از آن زیاده شود، اسراف است.
31) امام خمینی(ره): «اکنون بازارهای کشورهای اسلامى، مراکز رقابت کالاهای غرب و شرق شده است، و سیل کالاهای تزیینی مبتذل و اسباببازیها و اجناس مصرفی بهسوی آنها سرازیر شده است. همه ملتها را آنچنان مصرفی بار آوردهاند که گمان میکنند بدون این اجناس امریکایی و اروپایی و ژاپنی و دیگر کشورها زندگی نمیتوان کرد. معالاسف، مکه معظمه و جده و مشاهد مشرفه حجاز، ... مملو از کالاهای بیگانگان و بازار برای دشمنان اسلام و پیامبر بزرگ شده است».
امام خمینی(ره):
32) مصرفگرایی و اسراف و این چیزها... این جزو میراثهای ما از گذشته است و متأسفانه این میراث را نگهداشتیم. ما ملت ایران باید این جامه ناسازِ بیاندامِ زشت را از تنمان بیرون بیاوریم. ما خیلی مصرفزده هستیم؛ باید این را حلش کنیم.
33) امروزه متأسفانه...صرفگرایی و مسابقه تجملپرستی و مسابقه پول درآوردن و تلاش برای پول جمع کردن، یک طبقه جدیدی درست کرده.
34) نظام اسلامی با تولید ثروت مخالف نیست، با ایجاد ثروت مخالف نیست، بلکه مشوق اوست. اگر تولید نباشد، اگر ایجاد ثروت نباشد، حیات و بقای جامعه به خطر خواهد افتاد، اقتدار لازم را جامعه به دست نخواهد آورد؛ این یک اصل اسلامی است. اما اینی که آحاد مردم دلشان لک بزند برای مسابقه اشرافیگرى، برای تجملپرستى، این یک چیز بسیار نامطلوب است؛ این چیزی است که متأسفانه در درون ما هست؛ همانطور که قبلاً هم گفتهام: اسراف و مصرفگرایی افراطى.
35) امروز دشمن چشمش به نقطه حساس اقتصادی است تا بلکه بتوانند این کشور را از لحاظ اقتصادى دچار اختلال کنند. هرچه میتوانند اختلال ایجاد کنند و هرچه هم نمیتوانند، در تبلیغاتشان وانمود کنند که اختلال هست! این کاری است که امروز در تبلیغاتِ دشمنان ما، با قدرت و به شکلهای مختلف انجام میگیرد. راه مقابله هم انضباط مالی و صرفهجویی و نگاه پرهیزگرانه به مصرفگرایی است.
36) مصرفگرایی به صورت اسراف، یکی از بیماریهای خطرناک هر ملتی است.
37) امام خمینی(ره): یکی از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ نه فقط آبی که مصرف شُرب در خانهها میشود، نوع آبیاری کشاورزی ما هم یک نوع مسرفانه است و آب را هدر میدهیم.
38) ما در زمینه مصرف، در زمینه هزینه کردن منابع مالی کشور بهوسیله خود ما و بهوسیله همه برادران هممیهن ما و بهوسیله مسئولین کشور با زحمت زیاد به وجود میآید، دچار نوعی بیتوجهی هستیم، که بایستی این را تبدیل کنیم به یک توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجی و ولنگاری در مصرف هستیم.
مقام معظم رهبری:
39) امروز خوشبختانه همان موج ضدارزش کردن اشرافیگرى، بحمدالله وجود دارد؛ یعنی دولت، مسئولین دولتی ساده زیستند، مردمی هستند و این خیلی فرصت خوبی است؛ نعمت بزرگی است.
40) اسلام به ما میگوید ثروت تولید کنید، اما اسراف نکنید.
41) مصرفگرایی افراطى، مورد قبول نیست.
42) اشرافیگرى، مثل یک بیماری است. بر هر کجا که وارد شد، بسیاری از خویهای مستحسن و پسندیده را تحتالشعاع قرار میدهد، کمکم آنها را ضعیف میکند و شاید از بین میبرد. اسیر اشرافیگری نباید بشویم ما مردم ایران.
43) ما مردم مسرفی هستیم؛ ما اسراف میکنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسایل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین.
44) کشوری که تولیدکننده نفت است، واردکننده فرآورده نفت؛ بنزین است! این تعجبآور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهای دیگری وارد کنیم برای اینکه بخشی از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریختوپاش کنند! این درست است؟!
45) اسراف بد است؛ حتی در انفاق راه خدا هم میگویند... افراط و تفریط نکنید.
46) میانهروى؛ میانهروى در خرج کردن. این را باید ما به صورت یک فرهنگ ملی دربیاوریم.
47) مقام معظم رهبری: قرآن میفرماید: «والّذین اذا انفقوا»؛ کسانیکه وقتی میخواهند خرج کنند، «لم یسرفوا و لم یقتروا»؛ نه اسراف و زیادهروی میکنند، نه تنگ میگیرند و با فشار بر خودشان، زندگی میکنند؛ نه، اسلام این را هم توصیه نمیکند.
48) اسلام نمیگوید که مردم بایستی با ریاضت و زهد آنچنانی زندگی کنند؛ نه، معمولی زندگی کنند، متوسط زندگی کنند.
49) ما اگر آدمهای اهل اسراف و ولنگاری در خرج باشیم، ممکن است تحریم برای آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛ اما ملتی که نه، حساب کار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد، زیادهروی نمیکند، اسراف نمیکند. خوب، تحریم کنند. بر یک چنین ملتی از تحریم ضرری وارد نمیشود.
50) اسراف، یک بیماری اجتماعی است.
51) مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفهجویی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفهجویی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است.
52) اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارایی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است.
53) عادتهای ما، سنتهای ما، روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفتهایم، ما را سوق داده است به زیادهروی در مصرف به نحو اسراف.
54) مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب میرساند؛ این، ضررهای مهم اقتصادی بر ما وارد میکند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادی می شود.
55) • وقتی جامعهای دچار بیماری اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روی او تأثیرهای منفی میگذارد.
56) ما مجموعاً بیش از دو برابر مصرف متوسط جهان در انرژی چه برق، چه حاملهای انرژی مصرف میکنیم؛ یعنی نفت، گاز، گازوئیل، بنزین. مصرف این چیزها در کشور ما از دو برابر متوسط جهان بیشتر است. خوب، این اسراف است. اسراف نیست؟
57) شاخصی به نام شاخص شدت انرژی وجود دارد؛ یعنی نسبت بین انرژیای که مصرف میشود، با کالایی که تولید میشود؛ که هرچه انرژیای که مصرف میشود، کمتر باشد، برای کشور سودمندتر است. در این زمینه گاهی نسبت به بعضی از کشورهای پیشرفته، مصرف شدت انرژی ما هشت برابر بیشتر است! اینها اسرافهایی است که در جامعه دارد انجام میگیرد.
58) • در مصارف گوناگون شخصی و خانوادگى، اسرافِ فردی صورت میگیرد.
59) تجملگراییها، چشم و همچشمیها، هوسرانی افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهای غیرلازم خریدن؛ اینها از موارد اسراف است.
60) وسایل تجملات، وسایل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ اینها چیزهایی است که ما برای آنها پول صرف میکنیم. پولی که میتواند در تولید مصرف شود، سرمایهگذاری شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومی کشور را زیاد کند، این را ما صرف میکنیم به این چیزهای ناشیشده از هوس، چشم و همچشمى، آبروداریهای خیالى.
61) اینها حرف دین است و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. در روایت دارد که کسی میوهای خورد و نیمی از میوه ماند، آن را دور انداخت. امام(ع) به او نهیب زد که اسراف کردى؛ چرا انداختى؟ در روایات ما هست که از دانه خرما استفاده کنید. تا این حد! خردههای نان را استفاده کنید. آن وقت در هتلها میهمانی درست کنند و به یک عدهای میهمانی بدهند؛ بعد هر چه غذا ماند، به بهانه اینکه بهداشتی نیست، توی سطل آشغال بریزند! این مناسب یک جامعه اسلامی است؟ اینجوری میشود به عدالت رسید؟
62) اسراف فقط در زمینه فردی نیست؛ در سطح ملی هم اسراف میشود.
63) بخش مهمی از این اسراف در اختیار مردم نیست؛ در اختیار مسئولین کشور است.
64) این شبکههای ارتباطاتی، شبکههای انتقال برق، سیمهای برق، اینها وقتی فرسوده بشود، برق هدر میرود. برق را تولید کنیم، بعد با این شبکه فرسوده آن را هدر بدهیم، که بخش مهمی هدر میرود. یا شبکههای انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر میرود. اینها اسرافهای ملی است؛ در سطح ملی است؛ مسئولین آن، مسئولین کشورند.
65) اسراف در سطح سازمان هم اتفاق میافتد. رؤسای سازمانهای گوناگون مصرف شخصی نمیکنند، اما مصرف بیرویه در مورد سازمان خودشان اتفاق میافتد؛ تجملات اداره، اتاق کار، تزئیناتش، سفرهای بیهوده، مبلمانهای گوناگون؛ باید با مراقبت و نظارت از این کارها جلوگیری کرد.
66) لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله صرفهجویی را در خطوط اساسی برنامههایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم.
67) باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوی مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوی مصرفمان غلط است.
68) هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بایستی نگاه عیبجویانهی به اسراف وجود داشته باشد..
69) مسئله صرفهجویی و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئله اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی است، هم فرهنگی است؛ آینده کشور را تهدید میکند.
70) باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوی مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوی مصرفمان غلط است.
71) هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بایستی نگاه عیبجویانهی به اسراف وجود داشته باشد.
72) آب را صرفهجویی کنیم؛ یعنی از سدهایمان صیانت کنیم، شبکه آبرسانی را اصلاح کنیم، آبیاریهای با صرفه در کشاورزی را آموزش بدهیم که چه جوری آبیاری بشود.
3-اقدامات تبلیغی
مهمترین اقداماتی که صاحبنظران رسانه لازم است در زمینه های تبلیغی به عنوان پروژه های بلند مدت مورد توجه قرار داده و برای آنها برنامه ریزی نمایند شامل موارد ذیل است:
1) کارگزاران و کارشناسان تبلیغات و رسانه باید به روشهای مؤثر تبلیغی برای کاهش مصرف و فراتر از پیامهایی مانند «مصرف بی رویه کار خیلی بدیه» بیاندیشند و به تبلیغاتی فکر کنند که جنبه کیفی آن بر جنبه کیفی غلبه داشته باشد البته منکر تبلیغات کمی و تکرار شونده همچون «لامپ اضافی خاموش» نیستیم. اما باید به فراتر از این نوع تبلیغات فکر کرد و روشهایی را که تأثیر عمیقتر و ماندگارتر دارند یافت.
2) امروزه تبلیغات غیرمستقیم از موثر ترین شیوههای تبلیغی محسوب میشود و صاحبان بنگاههای تبلیغاتی و دارندگان شبکههای عریض و طویل رسانهای به این حقیقت پی برده اند که انسانها در مقابل تبلیغ مستقیم واکنش منفی از خود نشان میدهند. به همین علت شاهد هستیم که پیامهای تبلیغاتی به گونهای بستهبندی میشوند که مخاطبان حتی پس از مصرف هم از محتوای آنچه که مصرف کردهاند مطلع نمیشوند ولی بعد از مدتی اثرات بستههای دریافتی در اعمال و رفتار آنها نمایان میشود. شاید به همین دلیل باشد که امروزه بحث تبلیغ و انتشار پیام یکی از پیچیدهترین مباحث به شمار میرود، بنابراین لازم است در بحث اصلاح الگوی مصرف نیز شیوههای قدیمی و منسوخ شده را کنار بگذاریم و همانطور که اگر فرزندمان بیمار شود به دنبال بهترین متخصص میگردیم برای درمان الگوهای بیمار فعلی نیز دست به دامان بهترین متخصصها بشویم.
در سال اصلاح الگوی مصرف بهتر است رسانهای مانند تلویزیون از شیوهای برای تبلیغات استفاده کند تا بتواند برای مصرف مخاطبان خود الگویی ارائه دهد؛ منظور از تبلیغات در اینجا فقط آگهیهای بازرگانی نیست، بلکه تلویزیون میتواند ازطریق ساختن برنامهها و سریالهایی از شیوه تبیلغات غیرمستقیم استفاده کند؛ یعنی بتواند از طریق یکی از شیوههای اقناعی به نام طرح شناختی، هم ضرر و زیان و هم سود استفاده از یک کالا را به مخاطبان معرفی کند.
3) به عنوان مثال در فرهنگ ما «لوستر» به عنوان یک کالای لازم برای هر خانهای شناخته میشود، در هر حالی که باید واقعاً از خودمان بپرسیم که یک لوستر چندین شاخه و با مصرف بالایی از برق شهری، چقدر برای یک خانه ضروری به نظر میرسد؟ به نظر نگارنده، رسانهها و مخصوصاً رسانه ملی میتواند در کنار آگهیهای بازرگانیای که پخش میکند، الگوهای بد مصرفی را نیزتبدیل به ضد ارزشهایی کند که به نظر مخاطبان تهیه ومصرف یک کالای زائد، اینطور ضروری به نظر نرسد. همانطور که تلویزیون میتواند از طریق همین برنامهها مصرف نان، انرژی، مواد غذایی وحتی بهداشت و درمان را به معنای واقعی «اصلاح» کند.
4) مسئله دیگری که در این مورد اشاره به آن ضروری است، این است که اساساً در کشور ما با توجه به محدودیتهایی که در مورد تبلیغ وجود دارد و نسبت به تولیدی که در کشور داریم، نه تنها تبلیغات زیاد نیست، بلکه کم هم هست و بنابراین نمیتوان همین تعداد محدود آگهی را نیز کم کرد؛ بنابراین بهترین کاری که میشود در این مورد انجام داد تبدیل کردن مصرف گرایی از ارزش مثبت به ارزش منفی است..
مقام معظم رهبری دو هشدار در زمینه تبلیغ ارائه نموده اند که از اهمیت خاصی برخوردار است و لازم است مورد توجه قرار گیرد:
5) برنامههای صدا و سیما، فیلمهای سینمایی و تئاترها و انواع آگهیهای تبلیغی تجاری میتواند مردم را به سمت الگوی مصرفی مثبت یا منفی سوق دهد. چهبسا افرادی که از این راه به سمت مصرف کالاهای لوکس و تجملی هدایت میشوند.
6) تبلیغات رسانهای و گاهی تبلیغهای خیلی پررنگ که مردم را به طرف مصرفگرایی سوق میدهد، با برنامهای که فرضاً شما ساختهاید تا مصرفگرایی را تقبیح کنید، عملاً در تناقض است؛ با هم هماهنگ نیست.
4-فرهنگ سازی
یکی از مسئولیتهای اساسی رسانه ملی در جهت تثبیت فرهنگ بهینه این است که واقعیتها و مشکلات فرارو در جامعه اعم از فرهنگی، اقتصادی، برنامهریزی و... را به درستی به تصویر بکشد. گرچه در این زمینه به اصل اجتناب از تشدید بحران و چگونگی انعکاس این چالشها اهمیت دارد، ولی پنهانسازی و عدم توجه به واقعیتها نه تنها باعث تحقق اصلاح مصرف نخواهد شد بلکه این مهم را تبدیل به امری صوری میکند و باعث انفکاک جامعه از دولت و مسئولین، افزایش بدبینیها و عدم اعتماد مردم به رسانه ملی خواهد شد.
در مجموع رسانه ملی مسئولیت محوری را تحول نگرش مردم در زمینه فرهنگ اقتصادی، تعامل دوسویه مردم و نهادها، پیوند بین منافع فردی و جمعی، پذیرش مسئولیت در برابر چالشها و بحرانهای اقتصادی، ایجاد فضاهای ذهنی نوین اقتصادی و... دارد.
یکی از پیش نیازهای این مسیر برای رسیدن به نتیجه مطلوب، زمینه سازی ذهنی و فرهنگی برای اقشار مختلف جامعه است. امروز هر فردی از اعضای جامعه باید بداند که در فعالیتهای خود باید به بهینه مصرف کردن منابع مادی اقدام نماید تا کشور به اهداف تعریف شده در سند چشم انداز بیست ساله نظام برسد و شکوفایی در همه ابعاد ملی تحقق یابد. لذا بدون ایجاد فرهنگ این کار و طراحی و تامین بایسته های آن به طور قطع راه به جایی نخواهیم برد. چرا که اصلاح الگوهای مصرف در کشوریک شب و به طور ناگهانی و با صدور یک دستورالعمل و بخش نامه عملی نمی شود. لذا فرهنگ سازی پایدار بستر اصلی نهضت اصلاح الگوی مصرف می باشد. و مهمترین سازوکارهای فرهنگی در جهت اصلاح الگوی مصرف شامل موارد ذیل است:
1. تبیین دقیق موضوع و دیدگاههای مقام معظم رهبری و جلوگیری از رواج برداشتهای غلط و
2. طراحی و اجرای راهبرد کلان سازمان برای اصلاح الگوی مصرف و تغییر سبک زندگی بر مبنای
مدیریت پیام در سریالها، آگهیهای بازرگانی و غیره.
3. ارائه و ترویج الگوهای رفتاری متناسب با ارزشها و فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی در سطوح
مختلف زندگی، بویژه در مراسم شادی و آئینهای سوگواری و ترحیم و ولیمهها
4. ایجاد زمینه اجتماعی و فرهنگی مناسب در جامعه برای اصلاح الگوهای غلط نهادینه شده و پذیرش الگوهای مناسب
5. ترویج ارزشها و فضایل اخلاقی مانند قناعت، سادهزیستی و صرفهجویی به صورت جذاب و
باورپذیر در برنامههای گوناگون
6. نکوهش رفتارهای غلط و مذموم مثل اسراف، چشم و همچشمی، تفاخر، مدگرایی، خودنمایی و
مصرفزدگی در قالب برنامههای جذاب
7. آموزش شیوههای صحیح مصرف با بهرهگیری از اصول و سازوکارهای آموزش مستقیم و غیرمستقیم در رسانه
8. بهرهگیری از ظرفیت رسانههای محلی و شبکههای استانی برای شناسایی و ترویج الگوهای بومی مصرف بهینه و جلوگیری از هجوم فرهنگ مصرفگرایی به شهرهای کوچک و روستاها
9. تغییر نگرشهای مخاطبان از زندگی مصرفگرا به نگرشهای تولید محور با ملاحظه:
9-1- حل تعارض بین دینداری و تولید ثروت با استفاده از قالب های هنری
9-2- معرفی فعالیتهای تولیدی ای که در زمینه اصلاح الگوی مصرف به صورت مناسب عمل کرده اند و الگوسازی از آنها
10. پرهیز از بازنمایی مظاهر و مصادیق مصرفگرایی و تجمل در سریالها، آگهیهای تجاری و سایر برنامهها بویژه برنامههای خانواده
11. الگوپردازی از رفتار و منش بزرگان دین و شخصیتهای محبوب بصورت جذاب، باورپذیر و
ملموس
12. افزایش درک جامعه نسبت به مسئولیت نسلهای فعلی در قبال نسلهای بعدی در خصوص حفظ و نگهداری منابع ملی
13. تغییر نگرش جامعه نسبت به محصولات ملی و ارتقاء جایگاه آن در سبد مصرف خانوارهای ایرانی در چهارچوب رعایت الگوی صحیح مصرف.
14. برنامهریزی بلندمدت ترویج الگوی صحیح مصرف برای کودکان و نوجوانان
15-در زمینه کالا و خدمات، مخصوصاً کالا بخش مرکزی فعالیت رسانهها در مورد اصلاح الگوی مصرف باید صرف روگردانی مردم از خرید کالای خارجی به سمت محصول داخلی باشد. این مهمترین کار است و اگر رسانهها موفق شوند عطش خارجیخری را مهار کنند برکات بسیار زیادی برای اقتصاد کشور خواهد داشت.
16-نخستین گام در اصلاح الگوی مصرف آگاه ساختن جامعه در تمامی عرصه های مصرف است واین امر مستلزم تدوین برنامه ریزی های دقیق و علمی و ترویج آن در جامعه است با فرهنگ سازی پایدار می توان شاهد تغییر در رفتارها و نهادینه شدن اصلاح الگوی مصرف گردید می بایست در این خصوص مسولین چاره اندیشی کنند جامعه را از رفتار مصرف گرائی و پیش گرفتن از یکدیگر در مصرف نجات دهند از مرحله حرف ،گفتگو،نوشتن،مصاحبه،و نصب انواع بنرها به مرحله عمل قدم گذارید واز آن همه ریخت و پاش و اسراف های بی مورد جلوگیری نمایید تا دچار بحران های فردی و اقتصادی نشویم.
در زمینه وظایف فرهنگ سازی رسانه ملی بعض از نکته نظرات کلیدی مقام معظم رهبری شامل موارد ذیل است:
17- سعی شود به جماعت فقیر و تهیدست اهانت نشود و کرامت انسانی آنها ازبین نرود. من میبینم در بعضی از کارهایی که در این زمینه صورت میگیرد، به طور دقیق این معنا رعایت میشود. آن پسربچهای یا دختربچهای که میآید هدیهای به فلان صندوق میدهد، حرفی از او پخش میشود که خیلی خوب و شیرین و لطیف است و در آن اهانت نیست؛ منتها در کنار دامن زدن به دغدغه عدالت اجتماعی و رسیدگی به فقرا، زندگی اشرافی و تجملاتی پوچ و بیهوده را هم تخریب کنید؛ این زندگی واقعاً در خور تخریب است. زندگی تجملاتی نباید به هیچوجه ترویج شود. بلکه باید تخریب شود و نقطة منفی به حساب بیاید. چرا بیخود تجملگرایی رواج پیدا کند؟ اگر یک نفر دلش میخواهد متجمل باشد، ما چرا باید آن را ترویج کنیم؟ توجه کنید که ما به فقیر باید عزتنفس و حسّ مناعت بدهیم و به غنی باید کمک به فقیر را بیاموزیم. به هر حال در کل زندگی جامعه، باید از زندگی اشرافی و تجملاتی الگوسازی نکنیم.
18-دادن پیامهای گوناگون باید جریانی انجام بگیرد و به شکل یک روند در بیاید؛ مقطعی و موردی فایدهای ندارد. همه برنامههای ما باید یکدیگر را کمک کنند تا این فکر و این اندیشه در جامعه مطرح شود. ممکن است گاهی ما پیامهای متناقض بدهیم. مثلاً از یک طرف درباره عدالت اجتماعی برنامه خیلی خوبی تولید میکنید! این درست نیست؛ باید آهنگ کلی برنامهها یکی باشد و در بین آنها تناقض دیده نشود. در مقوله عدالت اجتماعی فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که غالباً خانههای مورد استفاده شخصیتهای این فیلمها اعیانی و اشرافی است! واقعاً وضع زندگی مردم ما این طوری است؟ آیا یک زوج جوان یا یک زن و شوهر در چنین خانههایی زندگی میکنند؟! این کار چه لزومی دارد؟ سالها قبل بعضی از سریالهایی که از سیما پخش میشد، هر چند کیفیت آنها مثل سریالهای الان نبود- عقبتر بود- لیکن فضای زندگی در آنها، متواضعانه و در یک خانه معمولی بود؛ آن طوری خوب است. زندگی را لزوماً نباید اعیانی و اشرافی و متجملانه معرفی کرد.
19-یکی از موضوعات زندهای که الان در میان مردم مطرح است، تشریفات ازدواج است. البته این موضوع، کار گروه خانواده است؛ اما شما میتوانید کمک کنید. این گونه موضوعها، موضوعهای زندهای است که طرح آن حقیقتاً در وضع زندگی مردم تأثیر میگذارد. تشریفات ازدواج، پدر مردم را درآورده است؛ هرچه هم گفته میشود، اثر نمیکند؛ این را شما به میان مردم بیاورید و آن کسانی که دنبال مهریه زیادی و جهیزیه آنچنانی هستند، یک هفته خوب عرقشان را در بیاورید! یقیناً کسانی پیدا خواهند شد که برای این کارها بهانههای معمولی را به شما خواهند گفت- آقا اگر مهریهمان را بالا نبریم، دخترمان را طلاق میدهند- اما شما باید قبلاً مطلب را برای خودتان پخته کنید و جوابش را در دست داشته باشید؛ و تا کسی این طور گفت و گزارشگر شما منتقل کرد، شما به زبان مناسب و با شکل هنرمندانهای به او پاسخ بدهید.
20-مسأله بوروکرارسی در ادارات هم همینطور است؛ که البته من شکلهای ناقصش را دیدم که در برنامه «سلام صبح بخیر» مطرح میشود. مشکل نفت و برخی دیگر از مشکلات هم به بوروکراسی برمیگردد. به این نکته باید توجه داشت که امکانات دستگاهها با این حرفها قابل کم و زیاد شدن نیست؛ بالاخره هر دستگاهی مقداری پول درد، مقداری امکانات دارد، مقداری نفت فراهم میکند؛ اینکه نه با دعاف نه با دعوا، نه با شوخی و نه با هیچ چیز دیگر کم و زیاد نمیشود؛ آن چیزی که اشکال ایجاد میکند تا ما از همان چیزی که داریم، نتوانیم درست استفاده کنیم و نفت را به مردم بدهیم، مشکلات بوروکراسی و اشکالات اداری و ضعف دستگاه اجراکننده است. یا مثلاً دیدیم که راجع به هواپیما و بلیط هواپیما صحبت میشود. مشکل ما این نیست که چند فروند هواپیما داریم- همان تعداد که داریم، همان است؛ بیشتر از موجودی که نمیشود کار کشید- مشکل این است که از اینها استفاده بهینه نمیشود. پس، شما بروید روی بوروکراسی انگشت بگذارید؛ بوروکراسی را در همان شکلی که مردم میفهمند و برایشان قابل درک است- در شهرداری لمسش میکنند؛ در اداره دارایی لمسش میکنند؛ در فلان موسسه مورد مراجعه لمسش میکنند؛ در بنیاد مستضعفان و بنیاد فلان لمسش میکنند- بیرون بکشید؛ اما قبلاً برای خودتان مطلب را پخته کرده باشید. بنابراین، ذهن مردم را به آنچه که باید بفهمند، هدایت کنید.
21-رسانه ملی وتعدیل انتظارات
با توجه به پتانسیل و قدرت رسانهها در جهت فرهنگسازی در جامعه باید گفت که رسانه ملی نقش اساسی در جهت جلوگیری از افزایش انتظارات در جامعه دارد در واقع از یک سو نباید رسانه ملی به افزایش و ترویج مصرفگرایی در جامعه کمک کند بلکه باید از طرق مختلف راهکارهای علمی و کاربردی در جهت کاهش انتظارات، افزایش آگاهی جامعه از مقتضیات و تواناییهایی دولت، نقد برخی برنامهریزیها در جهت افزایش انتظارات در جامعه و... اتخاذ کند. بهطور مثال در این زمینه ضروری است که تجدید نظری در نحوه تبلیغات کالاها، ساخت فیلمها در زمینه رواج مصرفگرایی، فیلمنامهها و... انجام گیرد و همچنین برنامهریزیها و سیاستهای گذشته و کنونی دولتها در زمینه افزایش انتظارات، مصرفگرایی و... مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
اگر اصلاح الگوی مصرف به عنوان یک ارزش و فرهنگ درنظر گرفته شود، بالطبع گفتمانسازی نقش رسانهها همچون رسانه ملی نقش محوری و منحصر به فرد میباشد. درواقع گفتمانسازی اصلاح الگوی مصرف باعث گذار از نگرش شکلی به محتوایی، گذار از مسئولیتگریزی به مسئولیتپذیری، از فردگرایی منفی به فردگرایی مثبت، گذار از نگرش تک بعدی به چند بعدی، گذار از نگرش نهادی به نگرش اجتماعی و همگانی و... میشود.
22-تعامل رسانه ملی با دیگر مراکز فرهنگی
یکی از نکات اساسی در زمینه تحقق هر فرهنگ و ارزشی در جامعه از جمله اصلاح الگوی مصرف این است که بین مراکز مختلف فرهنگی یک تعامل نزدیک و همیشگی وجود داشته باشد تا از اقدامات متناقض و غیر همسو جلوگیری شود و درواقع همه سیاستها و برنامهریزیها از یکدیگر حمایت و پشتیبانی کنند. از سوی دیگر باید تعامل رسانه ملی با نخبگان اعم از درون سیستمی و مرکز آکادمیک افزایش یابد تا به صورت تئوریک و علمی به مقوله اصلاح مصرف در جامعه اقدام شود. به عبارت دیگر باید برنامه و سیاستهای رسانه از خاستگاه علمی و نظری برخوردار باشد که تحقق این مهم در گرو همکاری کارآمد صدا و سیما و سایر مراکز و نخبگان با یکدیگر میباشد.
5-اطلاع رسانی
یکی از کارهای مهم مغفول مانده در زمینههای «ارتباط رسانه با مردم، انتقال پیام، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی»، عدم سنجش میزان تأثیر یک پیام رسانهای بر مخاطب یا مخاطبان است. یعنی رسانههای انتقال دهنده پیام از تأثیرگذاری پیام خود بر مردم و چند و چون آن به طور دقیق خبر ندارند؛ بعضاً تحت یکسری توصیفات کلی پارهای ارزیابیهای نه چندان دقیق وجود دارد که به هیچ وجه کافی نیست و نمیتوان بر مبنای آن ارائه طریق کرد.
12-در راستای انتخاب پیام بهتر در زمینههای مختلف منجمله «اصلاح الگوی مصرف»، رسانه باید از ابزار نظرسنجیهای علمی و دقیق جهت سنجش افکار عمومی قبل و بعد هر شیوه اطلاعرسانی و هر پیام تبلیغی یا برنامه آگاهی دهندهای استفاده کند. البته نظرسنجی یکی از مهمترین شیوههای سنجش تأثیرگذاری است که میتواند مبنای اصلاح پیامهای بعدی و انتخابهای درستتر شود اما تنها روش سنجش هم نیست.مهمترین اقداماتی که صاحبنظران رسانه با استفاده از ظرفیت اطلاع رسانی رسانه ملی به عنوان پروژه های بلند مدت می توانند مورد توجه قرار داده و برای آنها برنامه ریزی نمایند شامل موارد ذیل است:
1.آگاهیبخشی در خصوص آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی الگوهای غلط مصرف به استناد آمار و اطّلاعات رسمی
2.اطّلاع رسانی و معرفی الگوهای صحیح مصرف در زمینههای مختلف
3.ارائه اطّلاعات دقیق در مورد حد و اندازة مطلوب و متناسب مصرف کالاها
4.اطّلاعرسانی در مورد آسیبها و مضرات مصرف بیرویه برخی کالاها و مواد غذایی مانند مواد
بهداشتی- آرایشی، نوشابههای گازدار، مواد قندی و روغنهای اشباع شده
5.اطّلاع رسانی در مورد کمبود مصرف برخی کالاها و استفاده از خدمات مانند مصرف برخی مواد
غذایی ضروری وکالاهای فرهنگی
6.اطّلاعرسانی دقیق و به موقع از سیاستها و برنامههای دولت و دیگر نهادهای ذیربط در خصوص اصلاح الگوی مصرف و سازوکارهای تشویقی و تنبیهی در این زمینه
7.معرفی استانداردهای ملی و بینالمللی کالاها و خدمات با هدف ترویج مصرف کالای باکیفیت و بادوام حذف کالاهای بیکیفیت
8.اطّلاعرسانی در مورد مصارف پنهان مانند اتلاف وقت در تعطیلات بی رویه، ترافیک و موارد مشابه
9.اطّلاع رسانی از نمونه های موفق در الگوی مصرف مناسب در سطوح فردی، خانوادگی، سازمانی و ملی
10. بررسی و مقایسه الگوی مصرف در جامعه ما و برخی کشورهای توسعه یافته با هدف معرفی شیوه های موثر مدیریت مصرف و تغییر نگرشهای غلط
6-اقدامات نظارتی
مولفه هایی چون مشارکت عمومی و نقش مردم در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها به جهت جلب اعتماد مردم به فرایند امورات نظام سیاسی، دخالت دادن نخبگان و اصحاب اندیشه در امورات حکومتی به جهت مطلوب تر شدن تصمیمات، نظارت بر عملکرد کارگزاران به جهت بدور ماندن از فساد و سوء استفاده، ایجاد احزاب به جهت رقابت سالم به جهت دستیابی به قدرت و تذکر و انتقاد به اصحاب قدرت و ... بخشی از مولفه هایی هستند که می توانند در فرایند نظارت فراگیر مصرف بهینه و مطلوب سرمایه های اساسی مادّی و معنوی کشور مورد استفاده قرارگیرند.ورسانه در این زمینه ها می تواند نقش پررنگ وسازنده ای ایفاء کند.مهمترین اقداماتی که صاحبنظران رسانه به عنوان اقدامات نظارتی می توانند مورد توجه قرار دهند و برای آنها برنامه ریزی نمایند شامل موارد ذیل است:
1.فراهم آوردن زمینه حضور نهادهای نظارتی در رسانه برای ارائه گزارش به افکار عمومی
2.نقد و بررسی سیاستهای دولت در حوزه اصلاح الگوی مصرف
3.بررسی نقاط قوت و ضعف سیاستهای دولت و بخش خصوصی در حوزههای تولید، واردات و
توزیع و تاثیر آنها بر شکلگیری الگوی مصرف در جامعه
4.بررسی کارشناسی سیاستها، برنامهها و عملکرد سازمانها و نهادهای مختلف با حضور صاحبنظران، متخصصان
5.الزام نهادهای مسئول برای پاسخگویی به افکار عمومی در این زمینه
6.دریافت و انعکاس بازخوردها و دیدگاههای مردم دربارة سیاستها و عملکرد نهادهای مسئول از طریق نظرسنجیها
7-نظارت بر اجرای استانداردها و کنترلهای کیفی کالاها، خدمات و مواد غذایی از طریق رسانه
8-این امر مهم می تواند در حیطه نظارت عمومی و فراگیر دو سویه¬ی مردم و مسئولان، نیز تعریف شود و در قالب مولفه هایی چون، امر به معروف و نهی از منکر، انتقاد، تشویق و تنبیه، الگو دهی، نصیحت، مطبوعات، رسانه ها، و در حوزه هایی چون برنامه ریزی، پیشگیری و اصلاح انجام شود.
|
از زبان مرحوم دولابی:
واسه من یک خورده مشکله راجع به ایشون صحبت کنم. من جوان بودم و برای من اسم برده بودند که یه همچنین کسی هست، بنده رو هم برای ایشان اسم برده بودند که فرد مجهولیه در تهران. ولی من نرفتم که پیداشون کنم، ببینم شون، اصولاً از بچگی این طوری بودم که اگر میگفتند فلان ادم به فرض عرش رو هم سیر میکند اگر همسن من بود، بنده نمی رفتم دیدنش...
اما ماجرا این طوری شد که، یه مسجدی بود، مسجد معزالدوله ، بنده هم به اون جا خیلی علاقه داشتم. مراسم و مجالس و نماز جماعت اون جا رو استفاده میکردم، تا اینکه یه روز دیدم یه آقایی اومد که چهار ، پنج نفر دیگه هم همراهش بودند.آدم احساس میکرد مثل پروانه دورش میگردند.
پرسیدم کیه؟ گفتند آقای انصاری... بله همان که شنیده بودم، اما ندیده بودمش.خب چه کار باید میکردم،از دور تماشا کردم. توحال خودم بودم قران میخواندم... دعا میخواندم... حافظ میخواندم و نشانش را میگرفتم.
آقای انصاری رفتند گوشه حیاط، برای تجدید وضو. به هیچ قیمتی حاضر نشدند کس دیگری ظرف را برایشان پرکند، اما با زیرکی فراوان خودشان این کار را برای شاگردانشان انجام دادند، حالا یکی را وقتی حواسش نبود ، یکی را با بازی و دست به دست کردن و با همان زیرکی هم اجازه نمی دادند کسی کارهایشان را انجام دهد.
وارد یکی از حجره های مسجد شدند، من هم رفتم نشسته بودند و صحبت میکردند. داخل جا نبود. دم در روی کفش ها نشستم، ایشان هم کمی بالاتر نزدیک در نشسته بودند، میشد روبروی من . مثل این که آمده بودند یک دو شب بمانند بعد بروند مشهد، پرسیدند بلیط گرفتید برا مشهد؟
یک اتوبوس میخواست راه بیفته مشهد، در ادامه گفتند: مثل اینکه کربلایی اسماعیل هم همراه ما می آید! من غریبه، بی هیچ پرس و جویی!!
او گفتت و ماهم رفتیم،دارم میرم ولی مشغول خودم بودم. خیلی باهاشون قاطی نبودم، کنار بودم. رسیدیم یه جایی وسط راه مشهد، پر از درخت انگور، چشمه آبی هم داشت. نشستند کنار چشمه. من هم مثل آدمهای داغدار، مثل زنی که شوهرش مرده ، داره غصه میخوره ، تو زندانه، نشستم.
از نگاهشون فراست و محبت می بارید، طوری که در عین اضطرار در نگاهشون کمال محبت را حس میکردی. طوری که فکر میکردی تمام توجهشان به توست.
اصولاً روششان اینگونه بود.حرفها را مستقیم نمی گفتند، عموماً در قالب داستان بیان میکردند و داستان ماهم از اینجا شروع شد.
و با داستانی از کربلا آغاز نمودند:
از آبادیی دوازده نفر رفتند کربلا، یکی شون گفت من چند روز بیشتر می مانم.خلاصه ،یازده نفری که برگشتند محض شیرین کاری با صحبت ها و قرارهایی که باهم گذاشتند چنین وانمود کردند که دوازدهمی مرحوم شده، مراسم هفتم و چهلم که برگزار شد و همه چیز به حال عادی خودش برگشت.یار دوازدهم شبانه به درخانه رسید، در زد، زن داغدیده پشت درآمد و پرسید: کیستی؟
مرد با صدایی سوخته جواب داد: زن منم دیگه، از مسافرت اومدم. زن گفت: خدا رحمتش کند، الان کفنش هم پوسیده ، من هم داغدیده و تنهام و نمیتونم کسی را راه بدم. مرد گفت: زن من صدای تورو میشناسم در رو بازکن.
زن گفت: آخه کسانی که به من گفتند اون مرحوم شده اشخاص عادی نبودند، معتبر بودند! با اسم و القاب شروع کرد که اون گفته... اون گفته...
همین طور گفتت تا رسید به این جا که مرد گفت:بابا هرچی اون ها آدمهای خوبی بودند اما از خود من که.. بابا در رو باز کن.تا فرمودند خود من هستم در رو باز کن...
دوباره گفت: اونهایی که اومدند آدمهای خوبی بودند اما خود من اومدم دیگه در رو باز کن... و در باز شد... قاطی شدم دیگه... و آن در، در قلب من بود. و او با این حکایت مرا صید کرد و قابم را ربود.
مرحوم آقای انصاری درباره آقای دولابی فرموده بودند که ایشان به نفس زکیه رسیده است.
خوب حالا به ادامه مبحث گذشته برمیگردیم.
موت ، زفاف است
طوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنَعَ بِالکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ.
از خدا که رضا شد تازه در خانه وارد شده است.اینکه بعداً با اوچه میکنند معلوم نیست. اینها برای دم در است، وقتی که وارد میشود این چهار چیز را دارد یعنی اینها شرط ورود است.
وقتی می آمد این چهار چیز را در دنیا از دست داد و به سفلی افتاد. حالا که برگشته است دارد میرود داخل. از خدا رضا هم هست. آیا این شب زفاف نیست؟ این موت انسان است. آن را حداقل برابر با زفاف دنیا حساب کنید.
زفاف دنیا را به یاد بیاورید که انسان جوان است، مردم برایش دست میزنند و برایش مانوس می آورند تا قلبش آرام بگیرد. چه مانوسی از خدا بالاتر؟ چه مانوسی از حقیقت بالاتر.
خیلی به موت اهانت کردم که آن را با زفاف برابر گرفتم. اما چه کنم؟ مردم موت را که ملاقات خداست به قاعده ی زفاف هم قبول ندارند.این را اینجا نگویم کجا بگویم؟ زفاف دنیا دو شب است.پس فردا پیش قاضی میروند. مردم ملاقات خدا را به اندازه ی این هم قبول ندارند، مگر هیدجی ، که موت را به عنوان شب زفاف قبول داشت. البته ازدواج نکرده بود و شاید به آن خاطر که زفاف دنیا را نخواسته بود و عروسی نکرده بود؟ آنجا دچار شد. در مدرسه بود. درس میداد و درس میخواند. پیر که شد، شاعر شد و عاشق شد. آخر عمرش وصیت کرد. نوشت اگر در دنیا مال داشتم میگفتم رفقا آبگوشتی درست کنند تا در شب موت من که شب زفاف من است دور هم بنشینند و کیف کنند، من هم به عشق آنها خوش باشم. پشت سرش نوشت سید لاجوردی رحمه الله علیه با من قرار گذاشته است که اگر من زودتر مردم این سور را برای او بدهم و اگر او زودتر مرد این سور را بدهد. او دستگاه آن طرف موت را گفته بود که اگر تو زودتر از دنیا رفتی سور و سات شب زفاف را راه بیانداز، آب گوشتی در قیامت راه بیانداز، رفقای من و عاشقان آن قیامت را جمع کن تا وقتی که من می آیم باهم کیف کنیم.
حتی رحمه الله علیه هم پشت سر اسم او گفته بود، اما بازماندگان به خیال اینکه تاجر زنده است رفتند خبرش کنند تا آب گوشت را بار کند. وقتی سراغش را گرفتند دیدند بیست سال است مرحوم شده است. دوباره وصیت نامه با باز کردند، دیدند خودش هم گفته است رحمه الله علیه.مگر کسی که وصیت نامه را میخواند هوش استت که چه میخواند؟ ولو اینکه هیدجی آن را نوشته باشد. اوآنجا را اصل میدانست. تا انسان آن طرفی نشود حالیش نمی شود. آیا دیدی زفاف چیست؟
خوشا به حال کسی که یاد معاد کند. تازه فقط یاد کرده است. هنوز نرفته است. اما همین که یاد کنیم میرویم. عملش هم روی حساب باشد و قانع به کفاف دنیا و آخرت باشد، هر دو، و راضی از خدای خودش باشد.
در اسلام میگوید اَالِاسلامَ هوَالتَّسلیم وَالتَّسلیمَ هوَالیَقین وَ الیَقین هوَ التّصدیق وَ التّصدیق هوَ الاِقرار وَالاِقرارَ هوَالعَمَل.این مربوط به اسلام است.
در اسلام، بشر اول ناچار به تسلیم شدن است. اول اسلام، تسلیم است. اگر حقیقتش را هم فکر کنید اسلام، تسلیم است. همه ی خلق، تسلیم خدا هستند. حتی آنهایی که شقی هستند الان ناچارند فرمان خدا را ببرند.آیا نمی بینی که پیر میشوند.چرا موی آنها فرمانشان را نمی برد و سفید میشود؟چرا کمرشان هم میشود؟ زیرا فرمان خدا را میبرند.
پس تمام ما سوی الله، عبد خدا هستند، مطیعند، چه میل داشتته باشند و چه میل نداشته باشند کافر و شقی هستند.همه ی سوی الله فی قبضته در قبضه او هستند و تسلیم اند.حتی ما که اینجا نشسته ایم در قبضه او هستیم، بیرون آن نیستیم، توی قبضه ایم. یعنی نفس نمیتوانیم بکشیم مگر با او. ما وقتی تسلیم میشویم تازه یک چیزی هم میخواهیم. اگر نمیخوای تسلیم بشوی نشو.مگر میتوانی؟
اَالِاسلامَ هوَالتَّسلیم چند وقت که تسلیم بود میگوید بد جایی نیست، اقرار میکند. تا الان نمی گفت. اخمش هم بود.چند وقت که ماند دید هیچ کاری نمی کنند ، گفت چرا لبم حرف نزند. اسرار را به رفیقش گفت که من تسلیم شده ام. همانکه دست و پای تو را گرفته است مرا هم گرفته است. تصدیق کرد و تصدیق اقرار آورد که اَشهَد اَن لا اِلهَ اَلّا اللهَ.
حالا که شهادت گفت عمل هم آمد. نماز میخواند،دولا راست میشود، در مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام می نشیند.آیا وقتی که امام حسین علیه السلام را قبول کردی در مجلس عزایش نمی نشینی؟ پس اقرار عمل آورد.
عمل آنقدر قیمت دارد که وقتی سجده میکنی اگر سرت به مهر خورد و بلند شد و دوباره خورد این دو سجده به حساب میشود، حال آنکه یک بار ذکر گفته ای.همین که هفت موضع به زمین رسید سجده است.
اینکه اختیاری نبود! با این حال میگوید این دوسجده است.اگر سجده اضافه بکنی نمازت اشکال پیدا میکند. نمازت که تمام شد ذکر سجده ای را که نگفته ای ادا میکنی. همچنین است رکوع. همین که خم شدی رکوع ثابت شد. عمل اینقدر قیمت دارد.به بچه هایتان بگویید این دولا راست را بشوند، نزد خدا قیمت دارد.
امیدوارم با قلبت بسم الله را جلو بیاندازی.یاد خدا را پیش بیانداز.با وعده گاه راه برو و عمل را هم او به تو یاد میدهد که چه کار کنی تا به آن وعده گاه برسی و کی به وعده نزدیک شوی. وعده ای که خدا باتو گذاشته است و از تو اقرار گرفته است.روی حساب بودن عمل هم باز به وعده میخورد. قانع به کفاف بودن هم به این خاطر است که کار داری و وعده داری. آنجا منتظر تو هستند. روی قاعده رفتار میکنی و به کفاف قانع میشوی تا به وعده گاه برسی.
هرگاه که یاد وعده گاه کنید تمام این چند چیز ردیف میشود. کسی که یاد موعد کند اینها با همان یاد کردن او درست میشود.
زیاد یاد قیامت کن، یاد وقتی که خدا خلقت کرد. اخر سر هم آنجا میروی.
اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعونَ.
الان که نشسته ای میتوانی هم آن وقت را نگاه کنی و الان را که با اویی. هردو یکجاست. نمیتوانی همه وقت اینجا باشی. اما هروقت خسته شدی میتوانی از آنجا یاد کنی.
|